آنچه در ادامه می‌خوانید، ترجمۀ با تلخیص از مقالۀ هایم واینبرگ، PhD، CGP، FAGPA است که در شمارۀ زمستان 2020، خبرنامۀ دایرۀ گروه انجمن روان‌درمانی گروهی آمریکا منتشر شده است.

آینده همین‌جا است. گروه‌درمانگرها بیش از پیش از ابزار کنفرانس ویدیویی برای برگزاری گروه‌های آنلاین استفاده می‌کنند. طبیعی است که بالینگران فکر کنند حرکت از دایرۀ اتاق درمانشان به مانیتور نیازمند دانش و آموزش جدید و تغییر در طرز تفکر ما دربارۀ روان‌درمانی، خودمان، رابطه‌ها، صمیمیت و ارتباطات انسانی است. این نوشته بر موانع عمده‌ای تمرکز دارد که در کار آنلاین با بیماران ـ به‌خصوص در ارتباطات تصویری و به‌طور خاص با گروه‌ها ـ وجود دارد.

ابتدا لازم است اصول قانونی و اخلاقی را مد نظر داشته باشیم و در گروه‌های آنلاین نیز مطابق آنها عمل کنیم.

روابط ویدیویی (راسل، 2015) ارتباطات انسانی را از سه بُعد به دو بُعد تقلیل می‌دهند. از آنجایی که نتیجۀ روان‌درمانی تا حد زیادی به رابطۀ بین مراجع و درمانگر بستگی دارد، لازم است آنچه را در رابطۀ آنلاین کم است شناسایی کرده و راه‌هایی برای جبران آن بیابیم.

درحالی‌که فرض متداول این است که روان‌درمانی آنلاین با روان‌درمانی حضوری متفاوت است، این بدان معنا نیست که نمی‌توان در جلسات آنلاین به مراجعان کمک کرد. در روان‌درمانی آنلاین نیز نتایج بسیار خوبی به دست می‌آید و پژوهش‌های اخیر نتایج درمانی مثبتی برای درمان آنلاین یافته‌اند (دانستن و توت، 2012).

این پرسش که آیا درمان آنلاین و حضوری یکی هستند، به این دلیل ذهن ما را به خود مشغول می‌کند که بسیاری از ما بی‌دلیل به دنبال شباهتی صد درصدی در چارچوب این درمان‌ها هستیم. به‌عنوان مثال، در جلسات ویدیویی فقط می‌توان بالاتنۀ شرکت‌کنندگان یا گاهی فقط صورت آنها را دید. اگر اصرار داشته باشیم «موقعیت واقعی» مطب را شبیه‌سازی کنیم، باید روی مبلی دور از کامپیوتر بنشینیم تا بیمار تمام بدن ما را ببیند. گاه این مسئله به حد افراط می‌رسد و روانکاو از مراجع می‎خواهد در مقابل کامپیوتر روی کاناپه یا تخت دراز بکشد تا موقعیت کاناپۀ روانکاوی تکرار شود.

اما موانع اصلی که با انتقال روان‌درمانی به درمان آنلاین لازم است به آنها توجه کنیم و برای جبرانشان بکوشیم چه چیزهایی هستند؟ می‌توان به چهار مشکل عمده اشاره کرد:

  1. از دست دادن کنترل بر محیط درمان
  2. غیرمادی بودن فضا
  3. مسئلۀ حضور داشتن
  4. نادیده گرفتن پس‌زمینه

از دست دادن کنترل بر محیط درمان

چارچوب درمان، به‌خصوص در درمان‌های پویا و فرآیندمحور (از جمله روان‌درمانی تحلیلی انفرادی و گروهی) اهمیت اساسی دارد و مقالات و کتاب‌های بسیاری دربارۀ آن نوشته شده است. اغلب کنترل این چارچوب در اختیار درمانگر است؛ او است که چیدمان اتاق درمان را انتخاب می‌کند، صندلی‌های گروه را به شکل دایره می‌چیند، جعبۀ دستمال کاغذی را در وسط دایره قرار می‌دهد، موسیقی ملایمی در اتاق انتظار پخش می‌کند یا…

آسان‌ترین راه حل این است که از اعضای گروه خواسته شود محیطی امن برای خود فراهم کنند: «لطفاً از اتاقی آرام و ساکت به گروه وصل شوید، طوری که کسی درمان را قطع نکند یا وارد اتاق نشود تا حریم خصوصی‌تان حفظ شود.» یکی از نتایج محول کردن این مسئولیت به مراجع این است که مهارت‌های مواجهۀ بزرگسالانه در او تشویق شده و ممکن است احتمال واپس‌روی کمتر شود. این مسئله با توجه به زاویۀ دید و هر مراجع خاص می‌تواند نکته‌ای مثبت یا منفی تلقی شود.

فیزیکی نبودن فضا

تعامل حضوری در هر رابطۀ صمیمانه‌ای اهمیت دارد؛ از جمله در رابطۀ درمانی. نظریه‌پردازان زیادی در رویکرد عصب‌زیستی میان‌فردی از جمله پورگس (2011)، سیگل (1999)، شور (2003)، والین (2007)، لاکوبونی (2008) و سایرین بر اهمیت حضور فیزیکی در ارتباطات انسانی و روان‌درمانی تأکید کرده‌اند. آنها از ارتباط سمت راست مغز با سمت راست مغز دیگری و تأثیر ناخودآگاه بدن انسان‌ها بر یکدیگر صحبت می‎کنند. سازوکارهای تغییر عاطفی، رابطه‌ای و تنظیم هیجانی در روان‌درمانی گروهی بسیار اهمیت دارند. بسیاری از این موارد در جلسات آنلاین از دست می‌رود: تماس چشمی وجود ندارد و ما نمی‌توانیم چشم‌های خود را از یکی از اعضا به سمت عضو دیگر بگردانیم تا نشان دهیم آنها را می‌بینیم. حس بویایی که بر احساس صمیمیت انسان تأثیر دارد در جلسات آنلاین از دست می‌رود. پس درمانگر و اعضا چطور می‌توانند در جلسات آنلاین گروهی احساسات یکدیگر را تنظیم کنند؟ این مسئله حتی می‌تواند بر درمانگران همکار نیز اثر بگذارد. گاه درمانگران با نگاهشان به یکدیگر پیام می‌دهند که توجهشان را معطوف چه مسئله‌ای کنند. شاید خواندن پیام نگاه‌ها در جلسات آنلاین به این سادگی نباشد.*

به یاد داشته باشیم که یک بخش از بدن ما وجود دارد که در جلسات آنلاین واضح‌تر دیده می‌شود: صورت. در جلسات آنلاین بسیار بهتر از جلسات حضوری می‌توان پیام‌های چهره را دریافت کرد؛ چون افراد از نزدیک دیده می‌شوند. اگر بتوانیم خود را آموزش دهیم که نسبت به پیام‌های چهره حساس‌تر باشیم، اطلاعاتی که در جلسات آنلاین دربارۀ اعضای گروه به دست می‌آوریم بسیار بیشتر از اتاق درمان است.

در عین حال نباید از خاطر برد که بدنی که دیده نمی‌شود نیز در جلسات آنلاین حضور دارد و افراد آن را حس می‌کنند. اوگدن و گلدستاین (2020) می‌گویند در جلسات آنلاین خوب است از اعضای گروه خواسته شود از حس‌های بدنی خود صحبت کنند.

مسئلۀ حضور داشتن

حضور را یکی از درمانی‌ترین موهبت‌هایی دانسته‌اند که روان‎درمانگر می‌تواند در اختیار مراجع قرار دهد (گلر و گرینبرگ، 2002). حضور درمانی یعنی حضور تمامی خویشتن در مشارکت با مراجع و حضور کامل در لحظه با و برای مراجع، بدون وجود هدف خودمحورانۀ عمده‌ای در ذهن (کریگ، 1986). به دلایل بسیار حفظ این حضور در شرایط آنلاین مشکل‌تر است. عوامل حواسپرتی بیشتر است و صفحۀ مانیتور ممکن است حضور درمانگر را غیرواقعی‌تر جلوه دهد. با این حال، گروه‌درمانگرها هم می‌توانند بیاموزند از مرزهای صفحۀ کامپیوتر فراتر روند و حضور خود را در کنار مراجع به او بقبولانند.

بعضی خودافشاگری بیشتر و در عین حال اصولی از جانب درمانگر را در شکل دادن به این حضور مؤثر می‌دانند. علاوه بر این، توجه دقیق به حالت‌ها و پیام چهرۀ اعضای گروه به ما کمک می‌کند دلسردی یا نارضایتی به‌زبان‌نیامده ـ به‌خصوص دربارۀ مداخلات گروه‌درمانگر ـ را شناسایی کنیم. پذیرفتن مسئولیت اشتباه‌ها یا شکست در همدلی راه دیگری برای افزایش حضور گروه‌درمانگر است.

نادیده گرفتن پس‌زمینه

عجیب است که در جلسات آنلاین وقایعی را نادیده می‌گیریم که در جلسات حضوری هرگز نادیده گرفته نمی‌شوند. فرض کنید کسی وارد اتاق گروه شود. هیچ‌کس این مزاحمت را نادیده نمی‌گیرد. اما ممکن است در جلسۀ آنلاین گروه فردی از پشت سر عضو گروه که در مقابل کامپیوتر نشسته است رد شود و هیچ‌کس حرفی از آن نزند؛ حتی گروه‌درمانگر. توجه و آموزش خاصی نیاز است تا گروه‌درمانگران بیاموزند چنین وقایعی را نادیده نگیرند.

نتیجه‌گیری

برگزاری گروه‌های آنلاین به آموزش و نظارت خاصی نیاز دارد. همان‌طور که یک روان‌درمانگر خوب لزوماً نمی‌تواند گروه‌درمانگر باشد، یک گروه‌درمانگر خوب هم لزوماً نمی‌تواند در شرایط آنلاین موفق عمل کند.


* بسیاری از این مشکلات در دید افرادی ـ چه درمانگر و چه مراجع ـ شدیدتر است که مانند نویسندۀ این مقاله روان‌درمانی فردی یا گروهی را به شکل حضوری آغاز کرده و بنا به شرایط وادار به برگزاری آنلاین جلسات شده‌اند و وفق پیدا کردن با این چارچوب جدید زمان بیشتری از آنها می‌گیرد؛ درحالی‌که تجربه نشان داده بسیاری از آنچه در دید این افراد «کمبود» موجود در جلسات آنلاین است در گروه‌هایی که از ابتدا به شکل آنلاین شروع می‌شوند وجود ندارد و درمانگران و مراجعان بسیار زودتر جایگزین‌های آنلاین پیام‌های حضوری را می‌آموزند. م.

منابع 

Craig, P.E. (1986). Sanctuary and presence: An existential view of the therapist’s contribution. The Humanistic Psychologist, 14, 22–8.

Dunstan, D.A., & Tooth, S.M. (2012). Treatment via videoconferencing: A pilot study of delivery by clinical psychology trainees. The Australian Journal of Rural Health, 20, 88–94.

Foulkes, S.H. (1964). Therapeutic group analysis. London: George Allen and Unwin.

Geller, S.M., & Greenberg, L.S. (2012). Therapeutic presence: A mindful approach to effective therapy. APA publications.

Iacoboni, M. (2008). Mirroring People: The science of empathy and how we connect with others. New York: Picador.

Ogden, P. and Godstein, B. (2020). Sensorymotor Psychotherapy from a Distance. In H. Weinberg & A. Rolnick (eds.) Theory and practice of online therapy: Internet-delivered interventions for individuals, families, groups, and organizations. pp: 47-65. New York: Routledge.

Porges, S.W. (2011). The polyvagal theory: neurophysiological foundations of emotions, attachment, communication, and self-regulation. New York: W.W. Norton.

Russell, G.I. (2015). Screen relations: The limits of computer-mediated psychoanalysis and psychotherapy. London: Karnac Books.

Schore, A. N. (2003). Affect dysregulation and disorders of the self, WW Norton & Company, New York

Siegel, D. (1999). The developing mind. New York, NY: Guilford Press.

Wallin, D.J. (2007) Attachment in psychotherapy. NY: The Guilford Press.

Weinberg, H. (2014). The paradox of internet groups: Alone in the presence of virtual others. London: Karnac Books.

Weinberg, H. & Rolnick A. (eds.) (2020) Theory and practice of online therapy: Internet-delivered interventions for individuals, families, groups, and organizations. New York: Routledge.

شاید مفید باشد ابتدا بدانیم منظور از واژه‌ی «گروه» در اصطلاحاتی چون «گروه‌درمانی»، «گروه‌کاوی» و «تحلیل گروه» چیست. در علم روان‌شناسی اجتماعی، گروه به «افرادی که خود را بخشی از یک واحد منسجم و مجزا از سایر گروه‌ها می‌بینند» اطلاق می‌شود. مبنای این انسجامِ ادراک‌شده در گروه‌های مختلف با هم متفاوت بوده، لکن به دو دستهٔ عمده قابل تقسیم است: برخی گروه‌ها بر مبنای اتصال مشترک شکل می‌گیرند و برخی دیگر بر مبنای هویت مشترک. در گروه‌های نوع اول، افراد گروه به یکدیگر متصل‌اند (مانند گروه خانواده‌ی ما، ورودی ۹۳ روان‌پزشکی روزبه، تیم شاهین، یا گروهِ درمان تحلیلی) و در گروه‌های نوع دوم به یک دسته‌بندی کلی (مانند گروه زنان، عرب‌زبانان، نروژی‌ها، یا دانشگاه تهرانی‌ها). گروه‌ها را هم‌چنین می‌توان بر مبنای میزان تمایزِ ادراک‌شده در ذهن اعضای آن‌ها نیز دسته‌بندی نموده و فرضاً مانند یکی از پژوهش‌های انجام‌شده عددی بین ۱ تا ۱۰ را به این معیار اختصاص داد. گروه‌های با تمایز بالا در ذهن افراد، معمولا خانواده و روابط عاطفی آنان بوده و در رتبه‌های بعدی گروه‌های هنری، شغلی و ورزشی قرار دارند. جالب است بدانید گروه‌های درمانی نیز حدوداً همین نمرات را کسب می‌کنند. پس گروه‌های درمانی را می‌توان شامل جمعی از افراد دانست که بر مبنای هدف مشترک (درمان) دور هم جمع می‌شوند، روابط منسجمی بین خود (هم درمانگران و هم بیماران) برقرار نموده در ذهن خویش جایگاه نسبتا متمایزی (و در نتیجه اهمیت بالایی) برای فعالیتی که در آن مشارکت دارند قائل‌اند.

فروید در آغازین پاراگراف «روان‌شناسی گروه و تحلیل ایگو» در سال ۱۹۲۱ چنین نوشته: «تفاوت میان روان‌شناسی فردی و روان‌شناسی اجتماعی یا گروهی گرچه بداهتاً بارز به‌نظر می‌رسد، با بذل توجه بیشتر بتدریج رنگ می‌بازد. صحیح است که روان‌شناسی فردی درگیر یک فرد واحد بوده و به کاویدن مسیرهایی که وی از طریق آنها در پی ارضاء تکانه‌های غریزی خویش است می‌پردازد، لکن تنها به ندرت و در شرایط خاصی قادر است به روابط فرد با دیگران بی‌تفاوت باشد. در حیات ذهنی یک فرد، دیگری بلااستثناء بعنوان الگو، ابژه، یاریگر، رقیب، و غیره دخیل بوده و بدین ترتیب روان‌شناسی فردی از همان ابتدا و در معنای گسترده و البته کاملاً موجه خود، روان‌شناسی اجتماعی نیز هست». از سوی دیگر، انسان‌شناسی مدرن نیز باور دارد که تعریف ماهوی «انسان» بصورت جدا از گروه‌های انسانی نه سخت، که ناممکن است و تنها زمانی می‌توان از روان سخن گفت که مفاهیمی چون رابطه، خانواده، دیگری، هویت، نقش، زبان و غیره را مد نظر قرار دهیم و مبرهن است این مفاهیم در خلاء امکان وجود ندارند. همچنین می‌توان دید این قبیل مفاهیم خود با مفاهیمی که متفکران نظریهٔ تحلیلی مطرح کرده‌اند (فی‌المثل امر نمادین از منظر لکان یا دوگانهٔ سوژه/ابژه از دید کلاین) ارتباط یا هم‌پوشانی زیادی دارند.

با در نظر داشتن ماهیت اجتماعی انسان و تاثیر گروه‌های مختلف بر روان وی، این موضوع که بخش مهمی از سایکوپاتولوژی نیز در گروه شکل می‌گیرد به کانون توجه روان‌درمانگران تحلیلی بدل شد و آنان بتدریج شروع به آزمودن انواعی از درمان‌ها کردند که سعی در شناخت، فهم و ترمیم این آسیب‌ها در بستر یک گروه با شرایط کنترل‌شده و خاص داشتند. نام‌بردن از پیش‌گامان این مسیر و ذکر تطور تجربیات و نظریات آنان از حوصلهٔ این نوشته خارج است، اما چیزی که تاکنون حاصل شده انباشت ارزش‌مندی از دانش و تجربه درمورد «گروه‌درمانی تحلیلی»ست. روشی که کارآیی خود را در مشاهدات گوناگون نیز کمابیش نشان داده است. در آینده در هم‌کاوان بیشتر به این موضوع خواهیم پرداخت.

انواع بسیار زیادی از گروه‌های درمانی وجود دارد؛ اما بیشتر گروه‎های درمانی را می‌توان در دو رویکرد عمده دسته‌بندی کرد. این رویکردها گروه‌درمانی روان‌آموزشی و گروه‌درمانی فرآیندمحور نامیده می‌شوند.

  • گروه‌های روان‌آموزشی اطلاعاتی را دربارۀ مسائل خاص در اختیار اعضا قرار می‌دهند. این گروه‌ها همچنین ممکن است مهارت‌های کنار آمدن با موقعیت‌ها و مشکلات مختلف را به اعضا بیاموزند. رهبری این گروه‌ها را درمانگری باصلاحیت بر عهده دارد که جلسات را هدایت کرده و اهداف آنها را تعیین می‌کند. در اینجا پیوند میان اعضا اهمیت کمتری دارد و درمانگر و دستورالعمل‌های او است که بیشترین مسائل مطرح‌شده در جلسه را رقم می‌زند. در این شکل از گروه‌درمانی، درمانگر نقش یک معلم را بر عهده دارد.
  • گروه‌های فرآیندمحور بر تجربۀ گروهی متمرکز هستند. با وجودی که درمانگر هدایت‌کنندۀ گفتگوی گروهی است، بیشتر نقش تسهیلگری را برعهده دارد تا آموزش. درمانگر مراقب است که به مرکز توجه تبدیل نشود. اعضای گروه با مشارکت در گفتگوها یا فعالیت‌های گروهی گروه را پیش می‌برند. مشارکت در این دست فعالیت‌ها می‌تواند به ایجاد حس تعلق و بالا بردن اعتماد به نفس بینجامد. در گروه‌درمانی فرآیندمحور، گروه مسئول جلسات است، نه شخص درمانگر.

بعضی افراد مایلند مهارت‌هایی همچون فرزندپروری یا مدیریت خشم یا استرس را به دست آورند. این افراد اغلب به سراغ گروه‌های روان‌آموزشی می‌روند. برخی دیگر به دنبال رشد شخصی برای کنار آمدن با گذارهای مهم زندگی هستند. این افراد منفعت بیشتری از گروه‌های فرآیندمحور می‌برند.

نمونه

شاید تصوری که بیشتر ما پیش از شرکت در گروه‌های درمانی داریم، بیشتر با گروه‌های روان‌آموزشی مطابقت داشته باشد؛ اکثر ما انتظار داریم به جلسه وارد شویم و با دستی پُر از «جواب» آنجا را ترک کنیم. شاید به همین دلیل است که بسیار دیده می‌شود اعضا در گروه‌ها، گروه را «کلاس» می‌خوانند.

ویلفرد بیون روانکاو یکی از مبدعان گروه‌های تحلیلی بود که در دستۀ گروه‌های فرآیندمحور قرار می‌گیرند. او در شرحی که از یکی از گروه‌های درمانی خود در کتاب تجربه در گروه ارائه می‌دهد، چالش میان انتظار اعضا از گروه (دریافت رهنمود از جانب درمانگر) و شکل فرآیندمحور گروه‌های خودش را تصویر کرده است. بیون از گروهی می‌گوید که در سال 1948 به درخواست کمیتۀ حرفه‌ای کلینیک تاویستاک برگزار کرد. او از همان ابتدا با تصور کمیتۀ تاویستاک از اینکه او گروه‌درمانگری با سابقۀ «ادارۀ» گروه‌ است در چالش است. از نظر بیون او «مسئولیت ادارۀ» گروه را برعهده ندارد و خود را صرفاً عضوی از گروه می‌داند. شرح بیون از جلسۀ اول گروه نیز به اعتراض و انتظار اعضا از او برای شروع بحث، ارائۀ توضیح یا دستورالعمل و «ادارۀ» گروه و امتناع بیون از پذیرفتن نقشی فراتر از یکی از اعضا که با فرآیند گروه همراه می‌شود می‌پردازد؛ گفتگویی که در ادامه مسیر درمانی و تغییرات اعضا را رقم می‌زند.

گروه‌های هم‌کاوان

گروه‌هایی که در مجموعۀ گروه‌درمانی تحلیلی هم‌کاوان برگزار می‌شود، از نوع گروه‌های تحلیلی است که گروه‌هایی فرآیندمحور هستند. قدرت گروه‌های فرآیندمحور در فراهم آوردن فرصتی منحصربه‌فرد برای دریافت زوایای دید چندگانه، حمایت، تشویق و بازخورد از دیگران در محیطی امن و محرمانه است. همین تعاملات میان‌فردی آگاهی اعضا را از خودشان افزایش می‌دهد و به آنها کمک می‌کند شیوۀ برقراری ارتباط خود را با دیگران ببینند.

در گروه‌های فرآیندمحور دستورالعمل یا رهنمودی وجود ندارد و هر جلسه موضوع مشخصی ندارد. اعضا می‌توانند آزادانه مسائلی را که مهم تلقی می‌کنند با خود به گروه آورند و تمرکز اصلی درمان در گروه تعامل میان اعضا است. اعضا تشویق می‌شوند حمایت یا بازخورد خود را در اختیار دیگران قرار دهند و دربارۀ واکنش‌ها و پاسخ‌هایی که اعضای دیگر در آنها برمی‌انگیزد تأمل کنند.

برای شرکت در گروه‌های هم‌کاوان به ما پیام دهید:

09378845507

09389673072