اخیراً متوجه شدم مدام دلتنگ همان تعاملات اجتماعی می‌شوم که تا پیش از دورۀ کرونا در زندگی‌ام عادی بود. از بهانه‌های سادۀ شادمانی (مانند نوشیدن چای در کافه‌ای کوچک با یک دوست) تا موارد هیجان‌انگیزی همچون دست دادن یا روبوسی با صدها نفر در یک کنفرانس. ارتباطات اجتماعی ـ به‌شکلی که می‌شناختم ـ از زمان آغاز همه‌گیری کاملاً متحول شده است.

هیچ‌چیز مانند ارتباط با دیگران برای من شادی‌آور نیست. دوست دارم دیگران را بشناسم. عاشق حرف زدن با مردم دربارۀ علاقمندی‌هایشان هستم. و بیش از هر چیز، دوست دارم به دیگران انگیزه بدهم که بهترینِ خود باشند.  

هفتۀ گذشته در یک جلسۀ کاری، مسئول پذیرش دربارۀ چند تماس تلفنی که در یک روز بعدازظهر دریافت کرده بودیم گزارش داد. در سه تماس پیاپی، تماس‌گیرنده‌ها افکاری منفی دربارۀ گروه‌درمانی داشتند.

تماس اول از جانب یک پزشک عمومی بود که برای بیمارش که فردی مهم و شناخته‌شده بود دنبال درمان می‌گشت.

تماس دوم از زن جوان دانشجویی بود که قصد داشت مصرف الکل را ترک کند.

سومین تماس از جانب مردی بود که می‌خواست همسرش را راضی کند روان‌درمانی را شروع کند.

هر سه نفر با وجود سه دیدگاه متفاوتشان، پیش‌فرض‌هایی منفی دربارۀ گروه‌درمانی داشتند.

شنیدن این خبر هم مرا ناراحت و هم گیج کرد. انتظار داشتم در طی دورانی که بیش از همیشه ما را از نظر جسمی و اجتماعی منزوی کرده، افراد تمایل بیشتری برای شرکت در گروه‌درمانی از خود نشان دهند! با همکارانم دو ساعت دربارۀ تجربیات مثبتی که خودمان از گروه‌درمانی داشتیم صحبت کردیم. گفتگوی خوب و شادی‌بخشی از کار درآمد و به‌نظرم یکی از همکاران به بهترین شکل مسئله را بیان کرد:

«مایک! من فکر می‌کنم خیلی‌ها این رو نمی‌دونن که گروه تبدیل به جهان کوچکی از دنیای خودِ مراجعان می‌شه. روابط اعضا با همدیگه، نحوۀ برخوردشون با تعارضاتی که بین‌شون شکل می‌گیره، واکنش‌شون به اتفاقات مثبت و منفی، اینها همه به‌شکلی تکرار تجربیات زندگی خودشون هستن. شکل حضور افراد در گروه معمولاً نشون‌دهندۀ رفتار و واکنش‌های اونها در زندگی روزانه‌شونه.»

کاملاً درست می‌گفت. پژوهش‌های علمی زیادی مزایای گروه‌درمانی را برشمرده‌اند. حتی بعضی مطالعات به این نتیجه رسیده‌اند که گروه‌درمانی نه‌تنها برابر با درمان انفرادی که گاهی بیش از آن مفید و اثربخش است. درست است که درمان انفرادی ابزاری قدرتمند برای بهبودی و رشد است، اما معمولاً تنها یک قطعه از پازل بزرگ را سر جایش قرار می‌دهد.

از دید من، درمان انفرادی کمک می‌کند ذهنیت سالم‌تری را در خود شناسایی کنیم، درحالی‌که گروه‌درمانی بهترین جا برای «تمرین» این مهارت‌ها در محیطی امن است.

خبر خوب این است که نمونه‌هایی که نقل کردم تنها سه تماس از بین ده‌ها تماس تلفنی بود که ما روزانه دریافت می‌کنیم. این تماس‌ها نمایندۀ اقلیتی از افراد است که به دنبال کمک می‌گردند و هر روز افراد بیشتری نسبت به گروه‌درمانی آگاه و به آن علاقمند می‌شوند. خبر احتمالاً بد هم این است که من کمی نگرانم که شرایط همه‌گیری ما را به‌سمت چنان انزوایی سوق دهد که بسیاری از ما حتی پس از پایان همه‌گیری هم نتوانیم درهای رابطه را به روی خود باز کنیم.

به همین دلیل است که فکر می‌کنم گروه‌درمانی در این روزها انتخاب بسیار خوبی برای همۀ ما است. برداشتن قدم اول و فکر صحبت کردن در جمع گروه در ابتدا نگران‌کننده به‌نظر می‌رسد، اما برای ایجاد تغییر لازم است از این سد عبور کنیم.

به یاد داشته باشیم که ما انسان‌ها موجوداتی اجتماعی هستیم! چه برچسب درون‌گرا را یدک بکشیم، چه برون‌گرا. در هر حال به‌گونه‌ای ساخته شده‌ایم که با دیگران در ارتباط باشیم، هم‌زیستی داشته باشیم و در کنار دیگران رشد و پیشرفت کنیم.

0 پاسخ

دیدگاه خود را بنویسید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *