فراتر رفتن از یالوم (بخش 2) – گروهدرمانی گشتالتی
مقاله
همانگونه که در مقدمۀ این یادداشتها گفته شد، این مجموعه متشکل از یادداشتهای کوتاهی است که به معرفی برخی از رویکردهای متفاوتی میپردازد که میتوان در گروهدرمانی از آنها بهره برد. البته این توضیحات بسیار مختصر بوده و صرفاً برای آشنایی مخاطب با کلیات هر رویکرد نوشته شده است تا خواننده بتواند با پیدا کردن علاقمندی یا کنجکاوی خود، به مطالعۀ بیشتر در زمینۀ مورد علاقهاش بپردازد.
در گروهدرمانی گشتالتی اعضای گروه فضای آگاه شدن، دیده شدن و برقراری ارتباط با یکدیگر را پیدا میکنند. نگاه امروزی این بخش به گروهدرمانی گشتالتی عمدتاً متأثر از نوشتههای کول و ریس (۲۰۱۸) است. بر اساس این نوشتهها، گروهدرمانی گشتالتی به افراد اجازه میدهد بخشهای شناختهشده و پذیرفتهنشدۀ وجودشان را با هم تلفیق کنند و به افرادی خودتنظیمگر تبدیل شوند (کول و ریس،۲۰۱۸).
نظریۀ گشتالت بر زمان حال و اینکه چگونه با دیگران ارتباط برقرار میکنیم، دلبستۀ آنها میشویم و از خودمان در برابر آنها محافظت میکنیم متمرکز است (کپنر، ۱۹۸۰؛ پرلز، ۱۹۷۳). واژۀ گشتالت به یک «کُل» اشاره دارد که چیزی فراتر از مجموع اجزای خودش است. در این رویکرد، خودآگاهی بهعنوان عامل رشد و شفابخشی در نظر گرفته میشود که در صورت تقویت، به اعضای گروه امکان خودتنظیمی رفتارشان و همچنین تحقق کامل پتانسیلشان را میدهد.
از دو منظر میتوان به اهداف گروهدرمانی گشتالتی (کول و ریس، ۲۰۱۸) نگاه کرد: اهداف فردی (مثلاً یکپارچه کردن قطبهای مختلف وجود فرد، گسترش آگاهی، دستیابی به تماس با خود، تعریف مرزها و ارائۀ خودیاری) و اهداف گروهی (مثلاً پرسیدن خواستهها یا نیازهای فرد بهشکلی واضح، مدیریت مؤثر تعارض بینفردی، رشد کردن در نتیجۀ مواجهه با مشکلات در عین احترام به نیازهای یکدیگر، یادگیری نحوۀ حمایت از دیگران و انرژی دادن به آنها و خودداری از ارائۀ توصیه یا نصیحت مستقیم). اصول اصلی مورد بحث در گروهدرمانی گشتالتی عبارتند از کلنگری (holism)، نظریۀ میدانی (field theory) و فرآیند تشکیل شکل (figure-formation process).
کلنگری بدین صورت توصیف میشود: تمرکز بر ترمیم خود، میدان اطرافمان و سازههایی که بین این دو میسازیم؛ سازههایی که بر عمل تأثیر میگذارند (کول و ریس، ۲۰۱۸).
در نظریۀ میدانی، عنوان میشود که ما در میدان یا سیستم کوچکمان در داخل گروه بهشکلی ناخواسته تحت تأثیر میدان جامعۀ بزرگتر هستیم و نوعی خُردجهان در گروه جامعۀ بزرگتر بهحساب میآییم. عقاید نژادپرستانه علیه افراد رنگینپوست و «اوباش» و «تبهکار» دانستن آنها مثالی در این زمینه است که ممکن است باعث شود اعضا با مشاهدۀ رفتاری از عضو سیاهپوست در مقایسه با مشاهدۀ همین رفتار از عضو سفیدپوست، هیجان ترس یا «پرخاشگری» ادراکشدۀ بیشتری را احساس کنند.
قسمتهای دیگر:
دلبستگی و گروهدرمانی مبتنی بر ذهنیسازی
تحلیل رفتار متقابل و درمان تصمیمگیری مجدد
منابع
Cole, P., Reese, D. (2018). New Directions in Gestalt Group Therapy. New York: Routledge
Kepner, E. (1980). Gestalt group process. In B. Feder & R. Ronall (Eds.), Beyond the hot seat: Gestalt approaches to group (pp. 5-24). New York: Brunner/Mazel. Perls, F. S. (1973). The Gestalt approach and eyewitness to therapy. New York: Bantam Books.
Leave a Reply
Want to join the discussion?Feel free to contribute!