سوگ و گروه: هشت عامل درمانی
مقاله
در طول بیش از 30 سال مشاوره و درمانگری، دوستان و مراجعینم اغلب از من سؤال میکنند: «به نظر شما کدام بهتر است؟ گروههای سوگ یا درمان فردی؟» کسانی که تصمیم به گروهدرمانی میگیرند سؤال میکنند: «کدام بهتر است؟ گروه همتامحور نظیر دوستان دلسوز یا گروه تحت هدایت درمانگران آموزشدیده؟» متخصصان سلامت روان اغلب معتقدند برای مدیریت مؤثر گروه به درمانگر متخصص نیاز است. من بر این باورم که بیمار را میتوان برحسب تمایلات و نیازهای فردی به یکی از دو گروه همتامحور یا گروه تحت نظارت متخصص ارجاع داد. برخی سوگدرمانگرانِ متخصص و آموزشدیده اغلب مراجعینشان را تشویق به شرکت در جلسات درمانی خصوصی و همچنین گروه حمایتی میکنند، اما بحث هزینه وجود دارد. بسیاری از مراجعین به دلیل تمایل خود یا نداشتن منابع مالی برای شرکت در گروههای حمایت از سوگواری، به گروههای همتامحور میپیوندند.
فرآیند گروهی
من مدافع سرسخت فرآیند گروهی هستم، فرقی نمیکند این گروه تحت مدیریت درمانگری متخصص باشد یا گروهی همتامحور. دوستان دلسوز گروه سوگواری مورد علاقۀ من برای کسانی است که داغ فرزند دیدهاند، زیرا این فرصت را در اختیار خواهر و برادرها، والدین و پدربزرگ و مادربزرگها قرار میدهد تا بسته به شرایط خود به دیگران کمک کنند یا از دیگران کمک بگیرند. شنیدن داستان کسانی که مدتها از زمان داغدیدگیشان میگذرد و کسانی که داغ زیادی دیدهاند به افرادی که بهتازگی دچار آن شدهاند این فرصت را میدهد تا ببینند دیگران چطور بر این مشکل غلبه کردهاند و به آنها کمک میکند با سوگ خود کنار بیایند. فرصتهای زیادی برای خدمترسانی وجود دارد. افراد میتوانند رهبر یک بخش یا عضوی از کمیتۀ رهبری باشند یا صندلیها را مرتب کنند یا باعث شادابی و طراوت شوند. تکالیف کوچک و بزرگ به سوگواران این احساس را میدهد که چیزی برای ارائه و دلیلی برای شرکت در جلسات دارند.
چرا گروه؟
همه چیز برای من از سالها قبل در دانشکدۀ پرستاری شروع شد؛ زمانی که با کار دکتر یالوم در کتاب کلاسیکش در سال 1970، با عنوان نظریه و عملکرد رواندرمان گروهی مواجه شدم. دکتر یالوم در این کتاب یازده عامل درمانی را شناسایی میکند (گاهی به آنها عوامل درمانبخش یالوم گفته میشود) و معتقد است کمک معناداری به افراد در فضای گروه میکنند. اینعوامل درمانبخش عبارتند از: (1) القای امید، (2) جهانشمولی، (3) انتقال اطلاعات، (4) نوعدوستی، (5) بازیابی اصلاحیِ گروهِ خانوادگیِ اولیه، (6) توسعۀ شیوههای معاشرت، (7) رفتارهای تقلیدی، (8) یادگیری بینفردی، (9) انسجام گروهی، (10) روانپاکسازی؛ و (11) عوامل وجودی. قبل از بحث دربارۀ این عوامل درمانی، بیایید بررسی کنیم که چرا صحبت کردن دربارۀ فقدان برای داغدیدگان مفید است.
شاهزاده هری میگوید: «در موردش حرف بزن»
مقالهای به قلم دان بیلفسکی را در مجلۀ نیویورکتایمز 25 ژوئیۀ 2016 میخواندم. این مقاله با عنوان «شاهزاده هری میگوید پشیمان است که دربارۀ مرگ مادرش با کسی صحبت نکرده است»، بر اساس گفتوگوی شاهزاده هری در بیبیسی برکفست در خصوص مرگ مادرش پرنسس دایانا بود که هری در زمان آن 12 سال داشت. هری در این گفتوگو اظهار داشت: «مصیبت کشیدن مشکلی ندارد، به شرطی که در مورد آن صحبت کنید. این نشانۀ ضعف نیست. ضعف یعنی مشکلی داشته باشید و از آن آگاه نباشید و مشکل را حل نکنید.» شاهزاده در ادامه گفت که او تازه در سه سال گذشته دربارۀ مرگ مادرش صحبت کرده و پشیمان است که چرا زودتر این کار را انجام نداده است.
کندی لایتنر میگوید: «سوگ را کنار نگذارید»
این جمله مرا به یاد مصاحبهای با کندی لایتنر در رادیو میاندازد. لایتنر مؤسس سازمان مادران مخالف رانندگی در حالت مستی است و به دیگران هشدار میدهد که سوگواری را کنار نگذارند. کندی در این مصاحبه گفت که پس از مرگ دخترش کری، بهقدری در واشنگتن دیسی مشغول لابی جهت مجازات سختتر برای رانندگان مست بود که به مدت سه سال فرصت سوگواری پیدا نکرده بود. این مسئله برایش بسیار دردناک بود، زیرا دوستان و اعضای خانواده از او انتظار داشتند «بهتر» باشد.
بایرون کیتی میپرسد: «بدون داستانتان چه کسی خواهید بود؟»
دوستم بایرون کیتی، بنیانگذار «کار بایرون کیتی»، اغلب از افراد حاضر در کارگاههای درمانی خود میپرسد: «بدون داستانتان چه کسی خواهید بود؟» نوشتن و صحبت کردن دربارۀ مرگ شخص مورد علاقه میتواند آن واقعه را به شیوهای مثبت تغییر دهد. وقتی داستانهایمان را در ذهن و جسممان نگه میداریم مانده و کهنه میشوند. در حقیقت، داستانهایی که از فقدانهای خود بیان میکنیم به آن صحتی که فکر میکنیم نیستند. بهعنوان مثال، الیزابت ف. لافتس، روانشناس و پژوهشگر در زمینۀ حافظههای برجسته از دانشگاه کالیفرنیا در ارواین میگوید عمل یادآوری «بیشتر شبیه قرار دادن قطعات پازل در کنار هم است تا به عقب برگرداندن فیلمی ضبطشده.» گروهها مکان فوقالعادهای برای بازبینی و بررسی داستانهای ما هستند.
صحبت کردن به درمان سوگ کمک میکند
دکتر م. کاترین شیر، مدیر مرکز سوگهای پیچیده در دانشکدۀ مددکاری اجتماعی دانشگاه کلمبیا در کارهای پیشگامانه با کسانی که فقدانی را از سر گذراندهاند، از شیوههایی استفاده میکند که در آن مراجعین باید داستان مرگ عزیزان خود را بارها و بارها تعریف کنند؛ این روش یکی از بزرگترین استراتژیهای رفع سوگهای پیچیده است.
چه اتفاقی در گروهها میافتد؟
بسیار خب، اجازه دهید جزئیات چگونگی تأثیر و کمک دور هم جمع شدن گروهی را بررسی کنیم. همانطور که پیش از این ذکر کردم، دکتر یالوم در کتاب کلاسیکش در سال 1970 با عنوان نظریه و عملکرد رواندرمانی گروهی، به یازده عامل درمانی اشاره دارد که از نظر وی کمک شایانی در تسهیل تغییرات در افراد در فضای گروه میکنند. تصمیم گرفتم 8 مورد از این 11 عامل درمانبخش را انتخاب کنم و بهشکلی تغییر دهم که بیانگر منافعی باشد که به اعتقاد من داغدیدگان میتوانند از فضای گروه دریافت کنند.
گروههای سوگواری: هشت عامل درمانبخش
- القای امید– شریک شدن در غم کسانی که داغ فرزند، نوه یا خواهر و برادر دیدهاند و حمایت از آنها باعث ایجاد این امید میشود که زندگی باز هم میتواند خوب باشد. بودن در کنار کسانی که پیشتر داغ دیدهاند این احساس را در افرادی که بهتازگی داغدار شدهاند ایجاد میکند که در حال پیشرفت هستند.
- جهانشمولی– بودن در کنار سایر داغدیدگان به شرکتکنندگان کمک میکند متوجه شوند که در غم خود تنها و منزوی نیستند. سوگ تجربهای انسانی و جهانی است و سوگواری در کنار یکدیگر نوعی حس ارتباط ایجاد میکند. حضور در گروه و نشستن در کنار افرادی با مسائل یکسان میتواند تجربهای التیامبخش باشد.
- انتقال اطلاعات– بهاشتراکگذاری اطلاعات بخش مهمی از تجربۀ گروهی است. درحالیکه ارائۀ راه حل یا نصیحتهای خاص توصیه نمیشود، اعضا تشویق میشوند نحوۀ برخورد شخصی خود را با شرایط مشابه بازگو کنند.
- نوعدوستی– عمل خیرخواهانه بدون توقع پاداش به داغدیدگان کمک میکند به فردی به غیر از خودشان توجه نشان دهند. این توجه گاه به سادگی درست کردن میانوعده یا چیدن صندلیهاست.
- توسعۀ شیوههای معاشرت– گروههای اینترنتی، کنفرانسها و جلسات گروهی ماهیانه فرصت ایجاد و حفظ روابط در طول زمان را ایجاد میکنند. مهارتهای کنترل احساسات را میتوان با مثال یاد گرفت و از آنها برای کمک به شرکتکنندگان در روابط خود با دیگران استفاده کرد.
- رفتار تقلیدی– تماشای چگونگی واکنش دیگران به داغ میتواند این فرصت را به سایر اعضا بدهد تا خودشان نیز این رفتار را تجربه و خود را پیدا کنند. رفتار اعضای گروه میتواند مهارتهایی را آموزش دهد که میتوان از آنها در شرایطی خارج از گروه استفاده کرد.
- انسجام گروهی– با گذشت زمان، اعضا بهتدریج صمیمیت و راحتی عضویت در گروه را احساس میکنند. در صورت بروز ترومای داغ، توصیه میشود افراد قبل از ترک گروه حداقل در سه جلسه شرکت کنند.
- روانپاکسازی– بهاشتراکگذاریهای گروهی این امکان را برای داغدیدگان فراهم میکند تا احساسات عمیق عاطفی خود را به زبان بیاورند.
تماشای شخصی که درگیر تجربۀ هیجانی است ممکن است برای سایر اعضای گروه باعث پالایش شود، زیرا میتوانند با آن رابطه برقرار کنند و با نشستن در کنار هم از لحاظ بروز احساسات رشد کنند.
همانطور که مشاهده میکنید، شرکت در گروه جنبههای التیامبخش زیادی دارد. امیدوارم که این مقاله شما را تشویق کند داستان خود را کشف کنید و از این عوامل درمانبخش برای انگیزه دادن به دیگران جهت شرکت در گروه حمایتی سوگواری استفاده کنید. جلسات اول ممکن است استرسآور باشد، اما با گذشت زمان متوجه میشوید که بهاشتراکگذاری داستانها و ملاقات با افراد همعقیده موجب تسریع در روند درمان میشود. فراموش نکنید که ما انسانها موجوداتی اجتماعی هستیم و سوگ سفری است که نباید بهتنهایی آن را پیمود.