حرکت از دایره به مربع: گروهدرمانی در دوران کووید-۱۹
مقاله
کلیر گردا، کارشناسی پزشکی و جراحی
این اواخر آنقدر اتفاقات زیادی افتاده است که حتی واژۀ «بیسابقه» حق مطلب را دربارۀ آن ادا نمیکند. بهعنوان درمانگر، علاوه بر مهار اضطراب مراجعانمان به خاطر کرونا، مجبوریم با ترسهای خودمان، مرگ دوستان، بستگان و همکارانمان و احتمالاً حتی ابتلای خودمان به این ویروس مواجه شویم. در این فرآیند، زمان اندکی برای سوگواری در غم آنچه از دست دادهایم، داشتهایم. نوعی فرسودگی دارد وجود بسیاری از ما را فرا میگیرد، نوعی خستگی که نهتنها ناشی از شببیداریها و برنامههای کاری فشرده است، بلکه نتیجۀ تقلا برای پذیرش تغییرات بیشماری است که در ماههای اخیر به ما تحمیل شدهاند. در این مقاله که بر اساس دیدگاه شخصی نگاشته شده است، تغییر در نحوۀ ارائۀ درمان و پیامدهای آن برای رشتۀ ما و همچنین مراجعانمان بررسی میشود.
در مارس ۲۰۲۰، در کنفرانس ایجیپیای کانکت ۲۰۲۰ شرکت داشتم. بسیار به من خوش گذشت و تجربهای روحیهبخش بود. آخرین روز کنفرانس با اعلام وضعیت اضطراری در ایالت نیویورک به خاطر شیوع کووید-۱۹ متقارن شد. نمیدانستم معنی آن چیست، ولی ته دلم میخواستم خانه باشم، به دور از مشکلاتی که فکر میکردم قرار است بهزودی رخ دهند. بیمار شدم، شدیدترین سردرد ممکن به سراغم آمد، تب، سرفه و دردهای عضلانی… چهار روز در رختخواب ماندم و فقط برای رفتن به دستشویی از جا بلند میشدم. حتی بلند کردن سرم برای نوشیدن چیزی هم دشوار بود. به دنبال تب، درد وحشتناک عضلات ساق پا به سراغم آمد و پس از آن چنان ضعفی وجودم را فرا گرفت که آسانترین کارها، مثلاً بالا رفتن از چند پلۀ ساختمان از پا درم میآورد. تست کرونا دادم و زمانی که نتیجه را گرفتم (کووید-۱۹ مثبت)، بیماریام در حال فروکش بود. پیادهروی به محل کارم پس از غیبت یکماهه برایم یادآور صحنۀ آغازین رمان آخرالزمانی روزگار تریفیدها نوشتۀ جان ویندام در سال ۱۹۵۱ بود. شخصیت اصلی این کتاب در حالی در بیمارستان به هوش میآید که چشمانش که به خاطر تماشای بارش شهابی کور شدهاند، اکنون باندپیچی هستند. او پس از به هوش آمدن در مییابد لندن کاملاً عوض شده است؛ خیابانها خالی از مردماند و کسانی هم که حضور دارند حیران و سردرگم در اطراف پرسه میزنند. آن روز صبح، رفتن به محل کار بهشکل ترسناکی ناآشنا به نظر میآمد. خیابانیهایی که در حالت عادی مملو از عابر پیاده بودند، از کودکانی که در راه مدرسه بودند گرفته تا پاکبانها، پارکبانها و حتی بیخانمانهای ساکن زیرگذرها، اکنون بیشتر خالی بودند. در تقاطع واکسهال که یکی از مراکز حملونقل بزرگ شهر است و اغلب ترافیک سنگینی در آن جریان دارد، هیچ ماشینی دیده نمیشد. همۀ اینها مربوط به قبل از قرنطینۀ رسمی شهر بود. کارگران در خانه مانده بودند، مغازهها و رستورانها تعطیل شده بودند (یا داشتند تعطیل میشدند) و مردم سراسیمه به دنبال خرید غذا و دستمال توالت بودند. بقیۀ داستان را هم که خودتان میدانید.
طی چند روز بعد، دولتهای سراسر دنیا دستورالعملهای جدیدی را در خصوص فاصلهگذاری اجتماعی، ماندن در خانه، تعطیلی اماکن عمومی، مغازهها، رویدادهای ورزشی و موارد بسیار بیشتری وضع کردند. همهگیری کرونا داشت شیوۀ کار ما را، احتمالاً برای همیشه تغییر میداد.
من هم بهعنوان پزشک عمومی (پزشک خانواده) و هم روانپزشک در خدمات سلامت همگانی انگلستان مشغول به کار هستم. بهعنوان روانپزشک، رهبری خدمات درمانی مختص به پزشکان مبتلا به بیماریهای روانی و اعتیاد را بر عهده دارم. این خدمات در سال ۲۰۰۸ و پس از خودکشی روانپزشکی تأسیس شد که در اثر ابتلا به روانپریشی حاد، پس از زایمان خود و نوزاد سهماههاش را کشت. طی این سالها، تیم من بیش از ۱۱ هزار پزشک را در انگلستان ویزیت و درمان کرده است؛ یعنی حدود ۷۵ مورد جدید در هر هفته. گروهدرمانی یکی از جنبههای اصلی درمان است (گرادا، ۲۰۱۶). بحران کووید-۱۹ بدین معنا بود که فوراً باید کلیۀ فعالیتهای مراقبتیمان را به فضای مجازی منتقل کنیم و برای این منظور بهسرعت کار با پلتفرمهای دیجیتال مختلف را بیاموزیم، سازوکارهای عملیاتی و مدیریتی لازم را ایجاد و مجوزهای لازم را خریداری کنیم. مانند بسیاری، ما نیز تغییرات بزرگی را که میبایست طی چند سال انجام میشدند، بهشکلی فشرده طی چند روز انجام دادیم.
ارائۀ خدمات درمانی و حتی روانشناختی بهصورت آنلاین پدیدۀ جدیدی نیست. در دورۀ پزشکی عمومی من نزدیک به یک دهه است که خدمات مشاورۀ آنلاین به بیماران ارائه میشود (کویی و همکاران، ۲۰۱۸). درمان شناختیرفتاری سالها است که از راه دور به مراجعان ارائه میشود و روشی اثربخش برای ارائۀ خدمات درمانی به جوامع متنوع است و شواهد از کارایی آن حکایت میکنند (گرینهالگ و همکاران، ۲۰۱۶). نشان داده شده است که این روش درمان برای اختلالاتی مانند استرس پس از سانحه مؤثر است (آسیرنو و همکاران، ۲۰۱۷). رواندرمانگران از مدتها پیش مشغول ارائۀ رواندرمانی فردی و گروهی به طرق مختلف، از جمله از طریق پیام متنی بودهاند و بازخوردهای دریافتی از شرکتکنندگان نشان میدهد که آنها در جلسات مجازی در مقایسه با جلسات حضوری، با اطمینان و جرأت بیشتری دربارۀ مسائل شخصیشان صحبت میکنند (یوئن و همکاران، ۲۰۱۳). اکثر مطالعات انجامشده در زمینۀ درمان غیرحضوری به درمان فردی پرداختهاند و درمان گروهی آنلاین کمتر مطالعه شده است.
منابع و متونی دربارۀ گروههای اینترنتی وجود دارند که میتوانیم از آنها بهره بگیریم. برای مثال، دکتر هایم واینبرگ که دارای گواهی گروهدرمانگری و عضو انجمن رواندرمانی گروهی آمریکا است، سالها است که دربارۀ گروههای مجازی مینویسد و این گروهها را برگزار میکند. کتاب وی با نام پارادوکس گروههای اینترنتی، تنها در جمع مجازی دیگران که در سال ۲۰۱۴ چاپ شد، یکی از نخستین آثاری بود که به بررسی گروههای اینترنتی پرداخت. گرچه برخلاف گروههای (چت) اینترنتی، به گروههای ویدیویی تنها چند اشارۀ گذرا شده است، میتوان پژوهش او را به گروههای ویدیویی مجازی (VVGها) نیز تعمیم داد. برای مثال، او معتقد است که در گروههای مجازی، حتی زمانی که فرد بتواند چهرۀ دیگران را ببیند، تعهد کمتری نسبت به روابط ایجادشده در گروه شکل میگیرد و همیشه فرافکنیهای بیشتر و مسائل بیشتری در رابطه با حدومرزهای درمان به چشم میخورد، مسائلی که بهظاهر در گروههای اینترنتی وجود ندارند (واینبرگ ، ۲۰۱۴). واینبرگ پس از این کتاب به دنبال گردآوری کتاب دیگری رفته است که در آن منحصراً به نحوۀ انجام درمان فردی، خانوادهدرمانی و گروهدرمانی آنلاین با استفاده از ابزارهای کنفرانس تصویری میپردازد (واینبرگ و رولنیک، ۲۰۱۹).
شیوع کرونا بدین معنا بود که تمام گروههایم، چه گروههایی که قبلاً تشکیل شده بودند و چه گروههای جدید برای حمایت از متخصصان درمان طی این همهگیری، باید آنلاین برگزار شوند. من هم مانند بسیاری از افرادی که ناچار به انجام این کار شده بودند مضطرب بودم. نمیدانستم آیا میشود صمیمیتی مشابه با آنچه را در اتاقی کوچک شکل میگیرد در دنیای مجازی هم ایجاد کرد یا خیر؛ آیا میتوانم در فضای مجازی متوجه حسوحال اعضای کمحرف گروه شوم یا خیر؛ آیا میتوانم نشانههای غیرکلامی را تشخیص دهم یا خیر (حتی نحوه و مکان نشستن افراد در گروه حضوری مبین مطلبی در مورد آنها است)؛ آیا متوجه قطرات اشکی خواهم شد که بهطور پنهانی روی گونههایشان سرازیر میشود یا خیر. نیازی نبود اینقدر نگران باشم. تشخیص هیجانها یا حس کردن پریشانی افراد از روی صفحۀ نمایش دشوارتر، اما ممکن است و به نظر میرسد که اعضای گروه از کنج راحت خانهشان نمای اصیلتری از خود را به نمایش میگذارند. میزان شرکت در جلسات بیشتر شده است، چرا که اعضا دیگر نیاز به لحاظ کردن زمان یا هزینههای رفتوآمد برای مراجعه به گروه ندارند.
اما قطعاً مشکلاتی هم وجود دارند که از جملۀ آنها میتوان بهظاهر شدن گهگاه سگی یا کودکی در صحنه، مشکلات نرمافزاری ناشی از اتصالات ناپایدار اینترنتی، فریز شدن تصاویر، فراموشی قطع کردن میکروفون یا قطع بودن میکروفون در زمان نامناسب اشاره کرد. مشکلات مربوط به محرمانگی نیز وجود دارند، چراکه همۀ اعضای گروه (از جمله خودم) در منزلشان اتاق عایق صدا ندارند که بتوان در آن با خیال راحت دربارۀ مسائل محرمانه و شخصی با دیگران گفتگو کرد.
آنچه داریم میآموزیم و آنچه از کار واینبرگ بر میآید این است که رهبری گروهها (که تحت عنوان تسهیلگری، مدیریت و اجرای گروه هم شناخته میشود) در دنیای مجازی همانند دنیای واقعی نیست. گروه و اعضا، شکل (از دایره به مربع)، الزامات قانونی و مرزهای آن و نیز محتوایی که از طریق ناخودآگاه اجتماعی در آن مطرح میشود، همگی متفاوت و مستلزم توجهاند. مجبور شدهایم نحوۀ رخ دادن انتقال، انتقال متقابل و فرافکنیها را در فضای مجازی بشناسیم، خصوصاً با نظر به اینکه شرکتکنندگان گروههای ویدیویی حضور فیزیکی ندارند. توانایی تماس چشمی حین صحبت کردن از بین رفته است و دیگر نمیتوانیم بدون گفتن نام افراد متوجه شویم که چه کسی با چه کسی در ارتباط است. باید میفهمیدیم که مرجعیت گروه که معمولاً در اختیار رهبر گروه است، چطور در طول جلسه و بین افراد مختلف جابهجا میشود، چون آنها که بیش از سایرین صحبت میکنند بیشتر به چشم میآیند و میتوانند خود را کانون توجه قرار دهند.
تعاملات بین اعضای گروه، از جمله بین رهبر و اعضا نیز در حال تغییر است و لازم است با این تغییر سازگار شویم. حد و مرزها سیالترند. ایجاد اتاق مشاورۀ کاملاً محرمانه غیرممکن است، چرا که چنین کاری مستلزم تدارکات عملی است (مثل اینکه مودم در کجای خانه قرار داشته باشد، درب کدام اتاق را میتوان در طول جلسه به روی سایر اعضای خانواده بست) و چارهای جز پذیرش برخی از کاستیهای موجود نداریم. همچنین، وقتی از داخل منزلمان در جلسۀ درمان شرکت میکنیم طبیعتاً خودافشایی بیشتر رخ میدهد، خصوصاً وقتی آثار شخصی مانند عکسها، تصاویر روی دیوارها یا حتی اثاثیۀ منزل را نتوان همیشه پنهان کرد. برای گروههای حمایتی (نه گروههای درمانی)، آن زمان گذشته که افراد قبل و بعد از هر جلسه که گفتگو تمام میشد، پیوندهای جدیدی را شکل میدادند.
از آنجا که مجبور به فراگیری این مهارتهای تازه در زمانی کوتاه بودهایم و باید راهمان را از طریق آزمون و خطا پیدا میکردیم، عجیب نیست که بسیاری از ما بهشدت خستهایم؛ پدیدهای که در یکی از مقالاتم آن را خستگی کرونا نامیدهام (گرادا و واکر، ۲۰۲۰). این خستگی صرفاً ناشی از حجم کار بیشتر، جلسات یا گروههای ویدیویی مجازی پشتسرهم یا مواجهه با تغییرات مداوم نیست؛ گرچه این موارد از جمله علل آن هستند. در عوض، این خستگی در واقع نمود جسمانی و روانشناختی سوگواری ما برای گذشتۀ نزدیکمان همزمان با سازگاری سریع با آینده است. این احساس اندوه تقریباً در تمام جلسات گروهی من ابراز میشود، جلساتی که در آنها بهعنوان رهبر گروه موظفم این احساس را به نیابت از گروه مهار کنم. بهعنوان کسی که در همین قایق نشسته است، حفظ مسیر درمان و ایفای همزمان نقش نظارهگر بیطرف دشوار میشود. من هم مانند مراجعانم مضطرب، بیمناک، داغدار و گاهی اوقات غرق در احساس درماندگی میشوم. این روش کار جدید تنهاییمان را نیز تشدید میکند و پارادوکس این است که هر چه تعداد بیشتری از ما بهواسطۀ ماتریکس فضای مجازی به هم متصل میشویم، در عالم واقع از هم دورتر میشویم. کار کردن از طریق این فضا فرآیندی خستهکننده است.
بااینحال، حالا که من و سایرین این فرآیند را پذیرفتهایم و بهواسطۀ آن رشد کردهایم، یکی از عوامل درمانی مطرحشده از سوی یالوم به خاطرم رسید: امید. ما در تحولمان از دایره به مربع امید را نشان دادهایم. از طریق کار سخت، اراده و عشق این توانایی را به بیمارانمان بخشیدهایم که از ما و سایر اعضای گروه مراقبت و حمایت مستمر دریافت کنند. یائیل دانیلی، یکی از روانشناسان بالینی که با قربانیان تروما کار میکند، امید را در توانایی داشتن گزینه و حق انتخاب میان آنها میداند و تعلق را بزرگترین منبع امید معرفی میکند (دانیلی، ۱۹۹۴). گروهدرمانگران با نشان دادن سطح بالایی از تابآوری، به خودشان، مراجعانشان و حرفهشان امید بخشیدهاند. آینده نامعلوم است؛ آنچه معلوم است این است که گروهها و پیوندهایی که بین افراد شکل میدهند، اکنون بیش از هر زمان دیگری حیاتی هستند.
منابع
Acierno, R., Knapp, R., Tuerk, P., Gilmore, A. K., Lejuez, C., Ruggiero, K., Muzzy, W., Egede, L., Hernandez-Tejada, M.A., & Foa, E. B. (2017). A non-inferiority trial of prolonged exposure for posttraumatic stress disorder: In person versus home-based telehealth. Behaviour Research and Therapy, 89, 57–65. https://doi.org/10.1016/j.brat.2016.11.009.
Cowie, J., Calveley, E., Bowers, G., & Bowers, J. (2018). Evaluation of a digital consultation and self-care advice tool in primary care: A multi-methods study. International Journal of Environmental Research and Public Health, 15 (5). https://doi.org/10.3390/ijerph15050896.
Danieli, Y. (1994). Countertransference, trauma, and training. In J.P. Wilson and J.D. Lindy (Eds.) Countertransference in the treatment of PTSD (pp. 368–388). New York: Guilford Press.
Gerada, C. (2016). Healing doctors through groups: Creating time to reflect together. British Journal of General Practice, 66 (651), e776–e778. https://doi.org/10.3399/bjgp16X687469.
Gerada, C., & Walker, C. (2020). Covid fatigue is taking an enormous toll on healthcare workers—The BMJ. https://blogs.bmj.com/bmj/2020/05/04/covid-fatigue-is-taking-an-enormous-toll-on-healthcareworkers/
Golkaramnay, V., Bauer, S., Haug, S., Wolf, M., & Kordy, H. (2007). The exploration of the effectiveness of group therapy through an internet chat as aftercare: A controlled naturalistic study. Psychotherapy and Psychosomatics, 76 (4), 219–225. https://doi.org/10.1159/000101500.
Greenhalgh, T., Vijayaraghavan, S., Wherton, J., Shaw, S., Byrne, E., Campbell-Richards, D., Bhattacharya, S., Hanson, P., Ramoutar, S., Gutteridge, C., Hodkinson, I., Collard, A., & Morris, J. (2016). Virtual online consultations: Advantages and limitations (VOCAL) study. BMJ Open, 6 (1), e009388. https://doi.org/10.1136/bmjopen-2015-009388.
Ragusea, A.S., & VandeCreek, L. (2003). Suggestions for the ethical practice of online psychotherapy. Psychotherapy: Theory, Research, Practice, Training, 40 (1–2), 94–102. https://doi.org/10.1037/0033- 3204.40.1-2.94.
Weinberg, H. (2014). The paradox of internet groups: Alone in the presence of virtual others by Haim Weinberg. https://www.karnacbooks.com/product/the-paradox-of-internet-groups-alone-in-thepresence-of-virtual-others/29425/
Weinberg, H. & Rolnick, A. (2019). Theory and practice of online therapy: Internet-delivered interventions for individuals, groups, families, and organizations. New York: Routledge. Yuen, E.K., Herbert, J.D., Forman, E.M., Goetter, E.M., Juarascio, A.S., Rabin, S., Goodwin, C., & Bouchard, S. (2013). Acceptance based behavior therapy for social anxiety disorder through videoconferencing. Journal of Anxiety Disorders, 27 (4), 389–397. https://doi.org/10.1016/j.janxd
دیدگاه خود را بنویسید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.