همان‌گونه که در مقدمۀ این یادداشت‌ها گفته شد، این مجموعه متشکل از یادداشت‌های کوتاهی است که به معرفی برخی از رویکردهای متفاوتی می‌پردازد که می‌توان در گروه‌درمانی از آنها بهره برد. البته این توضیحات بسیار مختصر بوده و صرفاً برای آشنایی مخاطب با کلیات هر رویکرد نوشته شده است تا خواننده بتواند با پیدا کردن علاقمندی یا کنجکاوی خود، به مطالعۀ بیشتر در زمینۀ مورد علاقه‌اش بپردازد.

ضرورت نظریۀ دلبستگی برای درک و مفهوم‌سازی الگوهای بین‌فردی و فرآیندهای ذاتی‌ای که بر رفتار انسان‌ها در هنگام یافتن ارتباط عاطفی با دیگران (تلاش برای برقراری روابط دارای بار عاطفی با دیگران) در مواقع نیاز تأثیر می‌گذارند بیشتر شده است (بالبی، ۱۹۷۹؛ ۱۹۸۸).

درمان مبتنی‌‌‌ بر ذهنی‌سازی (MBT) در ابتدا به‌منظور کاهش خودزنی و رفتارهای خودکشی در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت مرزی ایجاد شد، اما مهارت‌ها و کاربرد‌های فراوانی دارد که قابل‌ انتقال به جمعیت عمومی هستند (بیت‌من و فوناگی، ۲۰۱۳؛ کلسن، ۲۰۱۷). نظریۀ درمان مبتنی بر ذهنی‌سازی بر کارکرد روابط دلبستگی و نقش‌ آنها در ایجاد اعتماد معرفتی تأکید دارد. اعتماد معرفتی به معنی اعتماد به اصالت و اهمیت شخصی دانشی است که در فضای میان‌فردی منتقل می‌شود و نحوۀ کارکرد محیط اجتماعی و چگونگی تعیین مسیر در آن به‌منظور رفع نیازهای فردی‌ را مشخص می‌کند.

سازه‌های نظری اصلی نظریۀ درمان‌ مبتنی بر ذهنی‌سازی شامل حالات پیش‌ذهنی‌سازی ذیل است: حالت هم‌ارزی روانی (psychic equivalence)، حالت وانمودی (pretend mode) و حالت غایت‌شناختی (teleological mode). در یکی از حالت‌های پیش‌ذهنی‌سازی، به‌‌شکلی خودکار با افکار و احساسات‌مان ارتباط برقرار می‌کنیم، تجسم‌بخشی‌شان می‌کنیم و اجازه می‌دهیم به طرق خودکاری که برای تحقق اهداف درونی خودمان بی‌ثمر هستند بر ما تأثیر بگذارند. کلسن (۲۰۱۷) معتقد است که گیر افتادن در یکی از حالات پیش‌ذهنی‌سازی با از بین رفتن حس کنجکاوی همراه است و باعث می‌شود مراجع دچار «قطعیت افراطی» شود.

هم‌ارزی روانی باور بنیادینی است که بر اساس آن، هر چه به ذهن بیاید و احساس شود به‌صورت واقعی و درست تجربه می‌شود و غیر از آن، هیچ حالت ممکن دیگری نمی‌تواند وجود داشته باشد. نمایان شدن این ذهنیت در قالب سخنان اعضای گروه را می‌توان در جملاتی مانند «من صرفاً آدم اجتماعی‌ای نیستم» یا «امروز صرفاً حوصلۀ صحبت کردن در گروه را ندارم» مشاهده کرد.

حالت وانمودی زمانی است که ظرفیت و عاطفۀ مراجع با هم همخوانی ندارد. اینکه بسیاری از افراد گروه می‌توانند در عین صحبت دربارۀ هیجان‌های تروماتیک یا دشوارشان لبخند بزنند جلوۀ این حالت است.

حالت غایت‌شناختی زمانی است که طی آن به‌جای اینکه بازنمایی‌های ذهنی از طریق واژه‌ها ابراز شوند، حالات روانی از طریق رفتارهای آشکار و عینی ابراز می‌شوند (کلسن، ۲۰۱۷؛ کارترود و بیت‌من، ۲۰۱۲).

راهنمای سریع مطالعه این مطلب پنهان

قسمت‌های دیگر:

گروه‌درمانی گشتالتی

درمان سیستم‌محور

روابط ابژه

گروه‌درمانی یونگی

سایکودراما

تحلیل رفتار متقابل و درمان تصمیم‌گیری مجدد

درمان تحلیلی مدرن

گروه‌درمانی تاویستاک

گروه‌درمانی لکانی

منابع

Bateman, A., & Fonagy, P. (2013). Mentalization-based treatment. Psychoanalytic Inquiry: A Topical Journal for Mental Health Professionals, 33, 595–613.

Bowlby, J. (1979). The making and breaking of affectional bonds. London, UK, & New York, NY: Routledge.

Bowlby, J. (1988). A secure base: Clinical applications of attachment theory. London, UK: Routledge.

Karterud, S., & Bateman, A. (2012). Group therapy techniques. In A. Bateman & P. Fonagy (Eds.), Handbook of mentalizing in mental health practice (pp. 81–105). Washington, DC: American Psychiatric Press.

Klassen, K. (2017). Mentalization-based treatment techniques in group therapy. International Journal of Group Psychotherapy, 67(Supp1), S99–S108.

0 replies

Leave a Reply

Want to join the discussion?
Feel free to contribute!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *