سلام بر تو، خوانندۀ این سطور! از آنجایی که تو، ای خواننده، از نوع انسان هستی، فرض می‌گیرم تعداد زیادی گروه وجود دارد که با آنها همانندسازی می‌کنی. اگر فکر کنی قرار نیست دیگر به این گروه‌ها تعلق داشته باشی، چه حسی پیدا می‌کنی؟ مقصودم این است که ما بدون این روابط و همانندسازی‌ها نمی‌توانیم وجود داشته باشیم (یا حداقل با شادمانی زندگی کنیم). ما انسان‌ها، موجوداتی اجتماعی هستیم.

به هرکجا نگاه کنیم، گروهی می‌بینیم. موضوعی که در پژوهش‌های روان‌شناسی اجتماعی بارها و بارها اثبات شده، این است که تمایل ما به‌سمت ترجیح دادن گروه‌هایی است که به آنها تعلق داریم. جنگ‌های دنیا بر سر همین موضوع آغاز می‌شوند: ما از آنها بهتر یا اصیل‌تریم و در جبهۀ حق مبارزه می‌کنیم. البته که گروه دیگری که درمقابل ما قرار دارد هم دقیقاً همین فکر را می‌کند. این قدرت و تأثیر گروه است.

شاید این حرف‌ها بدیهی به‌نظر برسد، اما اهمیتش آنجایی خود را نشان می‌دهد که عده‌ای حمایت دولتی را دریافت می‌کنند یا نمی‌کنند، پناهنده‌هایی اجازه پیدا می‌کنند یا نمی‌کنند به کشوری وارد شوند، یا در هر شهر رفتاری با اقلیت‌ها می‌شود. من در پژوهشی از جمعیتی آمریکایی پرسیدم آیا اهمیت جانِ اعضای گروه آنها (آمریکایی‌ها)  بیشتر از جانِ مردمان کشورهای دیگر است؟ نتیجه درنهایت مثبت بود. درست مانند این است که ما زندگی اعضای خانوادۀ خودمان را عزیزتر از سایرین می‌دانیم. شاید با این صراحت به آن فکر نکنیم و آن را به زبان نیاوریم، اما گمان می‌کنم بسیاری از افراد، دنیا را به همین شکل می‌بینند.

موضوع جالب دیگر برای من این است که افراد به‌سرعت مزایایی درون‌گروهی شکل می‌دهند. این مسئله بارها در پژوهش‌های علمی بررسی شده و نتایج شگفت‌آوری به دست آمده است. روان‌شناسان شرکت‌کنندگان را بر اساس شباهت‌هایی بسیار سطحی گروه‌بندی می‌کردند. مثلاً بر اساس رنگ موی یکسان یا قد یک‌اندازه یا موضوع بی‌اهمیت دیگر. در ادامه اگر وظیفۀ تقسیم پول را به این افراد می‌سپردند، اعضا مبلغ بیشتر را به گروه خودشان تخصیص می‌دادند. همین‌طور نگرش کلی آنها به گروه خودشان (بااینکه تازه چند دقیقه بود تشکیل شده بود!) مثبت‌تر بود. بعد از آن یک‌بار دیگر گروه‌بندی انجام می‌شد و این بار اعضا با تخصیص شماره‌های تصادفی در گروه‌ها قرار می‌گرفتند. باز هم اعضا گروه جدید خود را به گروه دیگر ترجیح می‌دادند. گروهی که کاملاً تصادفی شکل گرفته بود درنهایت باعث می‌شد افراد احساس کنند ارتباط اجتماعی بیشتری با اعضایش دارند. پیوند اجتماعی بر اساس گروه‌بندی کاملاً تصادفی!

این نشان‌دهندۀ گرایش انسان به شکل دادن پیوندهای اجتماعی است. هر ویژگی مشترکی ـ هرچند بی‌اهمیت ـ می‌تواند پایه و اساس پیوندی اجتماعی را شکل دهد. البته این مسئله در کنار نکات مثبتی که دارد، آنجا که باعث شود افراد برتری را با گروه خود ببینند می‌تواند به نتایج ناخوشایندی بینجامد.

0 پاسخ

دیدگاه خود را بنویسید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *