گذار به گروهدرمانی آنلاین در دورۀ همهگیری کووید-۱۹
مقاله
دکتر لیان تراچتنبرگ، دارای گواهی روانشناسی
با ظهور همهگیری کووید ۱۹ گروهدرمانگران مجبور شدند به درمان آنلاین روی بیاورند. گرچه برخی از بالینگران نگران این تغییر بودند یا احساس میکردند آمادگیاش را ندارند، شواهد فزایندهای وجود دارد که نشان میدهد درمان آنلاین نهتنها شدنی، بلکه اثربخش است. در دورانی که انزوای اجتماعی به نحو بیسابقهای در حال گسترش است، گروهدرمانی این قابلیت را دارد که در نقش عامل محافظی برای مراجعانمان ظاهر شود (ویتینگهام و مارتین، ۲۰۲۰). در این مقاله پژوهشهای مرتبط با اثربخشی گروهدرمانی آنلاین، فرآیند تبدیل گروههای چهرهبهچهره (F2F یا حضوری) به گروههای آنلاین و پیامدهای عملی این تغییر برای درمانگران بالینی بررسی میشوند.
از درمان آنلاین چه میدانیم؟
با افزایش ناگهانی اخیر درمانهای آنلاین در دوران همهگیری کرونا، افراد بیشتری با روی آوردن به رواندرمانی مجازی احساس راحتی میکنند. مطالعۀ انجامشده از سوی موسسۀ پژوهشهای سلامت پرایسواترهاوسکوپرز (۲۰۱۵) نشان داد ۷۲٪ از آمریکاییهای ۱۸ تا ۴۴ ساله و ۴۳٪ از آمریکاییهای ۴۵ ساله و مسنتر جلسات رواندرمانی مجازی را به جلسات حضوری ترجیح میدهند. در فراتحلیلهای انجامشده توسط اندرسون و همکاران (۲۰۱۴)، درمان آنلاین شناختیرفتاری با حالت حضوری همین درمان، هم بهصورت فردی و هم گروهی مقایسه شد. پس از جستجوهای نظاممند، ۱۳ تحقیق منطبق بر تمام معیارها پیدا و همه در این بررسی لحاظ شدند (تعداد کل = ۱۰۵۳). نتایج حاکی از آن بود که درمانهای شناختیرفتاری آنلاین و حضوری اثرات کلی یکسانی دارند. بااینحال، تنها تعداد اندکی از این مقالات بر مدلهای گروهدرمانی عرضهشده بر بستر اینترنت متمرکز بود.
مراجعانی که علاقهمند به دریافت خدمات رواندرمانی گروهی آنلاین هستند از مزایایی مانند دسترسی آسانتر به متخصصان، ارتباط با دیگران علیرغم محدودیتهای جغرافیایی، صرفهجویی در زمان و هزینۀ تردد و یافتن حمایت علیرغم ابتلا به محدودیتهای حرکتی یا ضعف دستگاه ایمنی برخوردار میشوند. بااینحال، گروههای آنلاین ممکن است موانعی را برای درمانگران بالینی ایجاد کنند. واینبرگ و رولنیک (۲۰۲۰) چهار مانع اصلی را شناسایی کردهاند:
(الف) محیط مجازی و غیرمادی- درمان عاری از حضور جسمانی که در فضای مجازی تجربه میشود؛
(ب) حواسپرتیها- شامل تمایل اعضای گروه برای پرداختن به سایر محرکهای موجود بر روی صفحۀ نمایش یا خارج از آن؛
(ج) فضای درمان- رهبران گروههای آنلاین نمیتوانند همۀ جنبههای محیط را کنترل کنند؛
و (د) حضور در درمان آنلاین- یعنی حضور کامل و همهجانبۀ فرد در لحظه در تمام سطوح جسمانی، هیجانی، شناختی و معنوی.
پژوهش در زمینۀ برگردان گروه چهرهبهچهره (حضوری) به آنلاین
تراتچنبرگ و همکاران (۲۰۲۰ الف) مطالعهای مقدماتی را برای شرح برگردان یک گروهِ درمانی چهرهبهچهره مبتنی بر شواهد تجربی به قالب آنلاین ارائه کردند. آنها برنامۀ درمانی اسپلن و همکاران (۲۰۱۸) را با عنوان بازیابی تصویر بدنی پس از سرطان (ReBIC) که مداخلۀ درمانی گروهی برای زنان نجاتیافته از سرطان سینه بود،توصیف کردند و دربارۀ نحوۀ تبدیل آن به قالب آنلاین (i-ReBIC) بحث کردند. شصت شرکتکنندۀ زن به مدت هشت هفته در یک گروه آنلاین ۹۰ دقیقهای مبتنی بر چت نوشتاری شرکت کردند. هر هفته به موضوع جدیدی در زمینۀ تجدید ارتباط با بدن، سازگاری با هویت پساسرطانی و بهبود کارکرد روانی-جنسی پرداخته میشد. از بین شرکتکنندگان، ۴۷ نفر دوره را به اتمام رساندند و ۴۴ تن همۀ پرسشنامههای پیشآزمون و پسآزمون را تکمیل کردند (تراچتنبرگ و همکاران، ۲۰۲۰ب). ۹۳ درصد شرکتکنندگان (تعداد=۴۱) از نتیجه راضی بودند و اعلام کردند انتظاراتشان برآورده شده است. ۸۰ درصد شرکتکنندگان (تعداد= ۳۵) عنوان کردند در طول دورۀ مداخلۀ درمانی با هیچ مشکل فنیای مواجه نشدند. پریشانی ناشی از تصویر بدنی، آنگونه که توسط سنجههای نتیجۀ قبل و بعد نشان داده شد، بهشکل معناداری بهبود یافت. شناخت روشهای برگردان گروههای چهرهبهچهره به قالب آنلاین میتواند سودمند باشد، اما بهندرت در متون و منابع موجود به آن پرداخته میشود. در خصوص i-ReBIC، اقدامات صورتگرفته برای تبدیل گروه حضوری به آنلاین، بر اتخاذ سه مؤلفۀ درمانی اصلی (تمرینهای تصویرسازی هدایتشده، آموزش روانشناختی و فرآیندهای گروهی درمانی) موجود در مداخلۀ درمانی حضوری اولیه متمرکز بوده است (تراچتنبرگ و همکاران، ۲۰۲۰الف). مشخص شد که فرآیندهای گروهدرمانی بخش بسیار ارزشمندی از فرآیند برگردان قالب حضوری به آنلاین است. ازآنجاییکه شرکتکنندگان به خاطر برگزاری درمان در محیط مجازی و غیرفیزیکی قادر به دیدن ظاهر/بدن هم نبودند، فرآیندهای گروه i-ReBIC مستقیماً بر اساس گروه چهرهبهچهرۀ اصلی بازآفرینی نشد. در عوض، تیم درمان از توصیههای یالوم و لش (۲۰۰۵) در این زمینه پیروی کرد که معتقد بودند تبدیل گروههای حضوری به آنلاین صرفاً به معنای بازآفرینی گروه حضوری در قالبی متفاوت نیست؛ بلکه لازمۀ تشکیل گروههای آنلاین این است که درمانگران بالینی به موانع بستر آنلاین توجه کنند. برای مثال، برای به حداکثر رساندن انسجام گروه در گروههای مبتنی بر نوشتار i-ReBIC، رهبران گروه مجسمسازیهای کوتاهی را در صفحۀ گفتگو تایپ میکردند تا اعضای گروه را در فضایی مشترک دور هم جمع کنند تا محیط مجازی و غیر فیزیکی را به حداقل برسانند. یکی از رهبران گروه نوشت: «تصور میکنم دور میز چای بزرگ و قدیمیمان جمع شدهایم و هر کس کتش را درمیآورد و نوشیدنی گرمی مینوشد! همگی خوش آمدید!» رهبران همچنین بر ایجاد تعاملات غیرخطی بین اعضای گروه متمرکز میشوند (مثلاً حمایت از تعاملات طبیعی بین شرکتکنندگان بهجای ردوبدل شدن نوبتی پیام متنی بین یکی از شرکتکنندگان و رهبر گروه). این تعاملات غیرخطی منجر به بحثهای اصیلتر و منسجمتری شدند که حضورِ درمانی اعضا در فضای آنلاین را تقویت میکرد.
ملاحظاتی عملی برای درمانگران بالینی
مدیریت بستر درمانی از جمله ملاحظات مهم است. در بستر آنلاین، هم شرکتکنندگان و هم درمانگران در ایجاد فضایی مناسب و مطابق با چارچوب درمانی نقش دارند. بهعلاوه، اعضای گروه ممکن است در محیط خانه دچار حواسپرتی شوند. محیط درمان باید مکانی ساکت باشد که افراد بتوانند در آن بدون حواسپرتیهای محدودکننده آزادانه صحبت یا تایپ کنند. بااینحال، نمیتوان همۀ محیطها را بهطور دلخواه کنترل کرد؛ در نتیجه، اطلاعات مربوط به محیط نیز میتوانند اطلاعات بالینی مفیدی باشند که رابطۀ درمانی را تقویت میکنند.
پیشغربالگری و آمادهسازی شرکتکنندگان مسئلۀ دیگری است که باید مورد توجه قرار گیرد. در پیشغربالگری باید سطح پریشانی شرکتکنندهها و تناسب شرایط آنها با گروه آنلاین ارزیابی شود. در آمادهسازی باید به تصورات غلط شرکتکنندگان مانند این تصور که درمان آنلاین سودمندی کمتری نسبت به سایر قالبهای درمان دارد، پرداخته شود. همچنین، باید هنجارهای گروهی موردانتظار از شرکتکنندگان برای آنها توصیف شود و قرارداد شرکت در درمان گروهی نیز به تأیید آنها برسد. فرآیند آمادهسازی میتواند با توضیح و شفافسازی ساختار و قالب درمان، کنترل بیشتر بستر آنلاین را تسهیل کند که به افزایش ایمنی و پایداری محیط آنلاین منجر خواهد شد.
میتوان به مسائل مربوط به حریم خصوصی و رازداری نیز رسیدگی کرد. درمانگران بالینی باید بر اهمیت این موضوع تأکید کنند که اعضای گروه هیچیک از جلسات درمان را در شرایطی آغاز نکنند که ممکن است ناقض اصل حفظ اسرار دیگران باشد. در گروههای مبتنی بر نوشتار باید به شرکتکنندگان گفته شود که اطلاعات به اشتراک گذاشتهشده محرمانه و امن باقی خواهد ماند. محدودیتهای رازداری و نیز اقداماتی که رهبران گروه باید در صورت نقض رازداری انجام دهند، باید بهطور کامل مشخص شوند.
همچنین باید به شرکتکنندگان گفته شود که متنهای نوشتهشده، پستهای انجمنها، ایمیلها، تصاویر و ویدیوهای ضبطشده و عکسها ممکن است حاوی اطلاعات حساسی از دیگر اعضای گروه باشند. باید از تدابیر حفاظتیای در حوزۀ فناوری استفاده شود که درحالحاضر برای جمعآوری کل اطلاعات فردی پزشکی افراد توسط متخصصان درمانی وجود دارند.
در نهایت، همکاری و/یا مشورت با متخصصان مسئلۀ مهم دیگری است که باید مورد توجه قرار گیرد. درمانگران متخصص در زمینۀ درمان آنلاین میتوانند بهترین روشهای مدیریت چالشهای مختص درمان آنلاین را به رهبران گروه آموزش دهند.
پژوهشهای آتی
برای ارزیابی اثربخشی گروهدرمانیهای آنلاین به پژوهشهایی فراتر از مطالعات مقدماتی نیاز است. پژوهشهای آتی باید از طریق کارآزماییهای تصادفی کنترلشده گروههای چهرهبهچهره را با طیف وسیعی از قالبهای گروه آنلاین شامل گروههای مبتنی بر نوشتار، مبتنی بر ویدیو و مبتنی بر صوت مقایسه کنند تا میزان کارآمدی هر مداخله مشخص شود. دادههای مستند اندکی وجود دارند که نشان میدهند شرکت در گروهدرمانی حضوری در مقایسه با گروهدرمانی آنلاین سودمندی بیشتری برای شرکتکنندگان دارد. پژوهشها باید به ویژگیهای جمعیتشناختی، علایق و حیطههای پریشانی بالقوهای بپردازند که میتوانند باعث تمایز این دو گروه شوند. در آخر، ممکن است درمان آنلاین مناسب تمام اعضای گروه و همۀ مسائل درمانی نباشد. برای مشخص کردن شرکتکنندگان و مسائلی که احتمالاً از مداخلات گروهی آنلاین سود نخواهند برد به پژوهشهای بیشتری نیاز است.
منبع
Andersson, G., Cuijpers, P., Carlbring, P., Riper, H., & Hedman, E. (2014). Guided internet-based vs. face-to-face cognitive behavior therapy for psychiatric and somatic disorders: A systematic review and meta-analysis. World Psychiatry, 13(3), 288-295.
Esplen, M.J., Wong, J., Warner, E., & Toner, B. (2018). Restoring body image after cancer (ReBIC): Results of a randomized controlled trial. Journal of Clinical Oncology, 36(8), 749-756.
PwC Health Research Institute. (2015). Top health industry issues of 2016: Thriving in the New Health Economy. Retrieved from www.pwchk.com/en/people-andorganisation/hc-top-issues-dec2015.pdf.
Trachtenberg, L., Wong, J., Rennie, H., & Esplen, M.J. (2020a). Translating the Restoring Body Image after Cancer (ReBIC) group therapy intervention into an online version: A successful case study and recommendations. International Journal of Group Psychotherapy, 70 (3), 307-328. doi: 10.1080/00207284.2020.1751639.
Trachtenberg, L., Wong, J., Rennie, H., McLeod, D., Leung, Y., Warner, E., & Esplen, M.J. (2020b). Feasibility and acceptability of i-Restoring Body Image after Cancer (i-ReBIC): A pilot trial for female cancer survivors. Psycho-Oncology, 29(4), 639-646. doi:10.1002/pon.5288.
Weinberg, H., & Rolnick, A. (2020). Theory and practice of online therapy. New York, NY: Taylor & Francis.
Whittingham, M., & Martin, J. (2020). How to do group therapy using telehealth. Retrieved from www.apaservices.org/practice/legal/ technology/group-therapy-telehealth-covid-19?_ ga=2.38055459.1460047496.1591999340- 618678727.1567736652
Yalom, I.D., & Leszcz, M. (2005). The theory and practice of group psychotherapy (5th ed.). New York, NY: Basic Books.
Leave a Reply
Want to join the discussion?Feel free to contribute!