دکتر لیان تراچتن‌برگ، دارای گواهی روان‌شناسی

با ظهور همه‌گیری کووید ۱۹ گروه‌درمانگران مجبور شدند به درمان آنلاین روی بیاورند. گرچه برخی از بالینگران نگران این تغییر بودند یا احساس می‌کردند آمادگی‌اش را ندارند، شواهد فزاینده‌ای وجود دارد که نشان می‌‌دهد درمان آنلاین نه‌تنها شدنی، بلکه اثربخش است. در دورانی که انزوای اجتماعی به نحو بی‌سابقه‌ای در حال گسترش است، گروه‌درمانی این قابلیت را دارد که در نقش عامل محافظی برای مراجعانمان ظاهر شود (ویتینگهام و مارتین، ۲۰۲۰). در این مقاله پژوهش‌های مرتبط با اثربخشی گروه‌درمانی آنلاین، فرآیند تبدیل گروه‌های چهره‌به‌چهره (F2F یا حضوری) به گروه‌های آنلاین و پیامدهای عملی این تغییر برای درمانگران بالینی بررسی می‌شوند.

از درمان آنلاین چه می‌دانیم؟

با افزایش ناگهانی اخیر درمان‌های آنلاین در دوران همه‌‌گیری کرونا، افراد بیشتری با روی آوردن به روان‌درمانی مجازی احساس راحتی می‌کنند. مطالعۀ انجام‌شده از سوی موسسۀ پژوهش‌های سلامت پرایس‌واترهاوس‌کوپرز (۲۰۱۵) نشان داد ۷۲٪ از آمریکایی‌های ۱۸ تا ۴۴ ساله و ۴۳٪ از آمریکایی‌های ۴۵ ساله و مسن‌تر جلسات روان‌درمانی مجازی را به جلسات حضوری ترجیح می‌دهند. در فراتحلیل‌های انجام‌شده توسط اندرسون و همکاران (۲۰۱۴)، درمان آنلاین شناختی‌رفتاری با حالت حضوری همین درمان، هم به‌صورت فردی و هم گروهی مقایسه شد. پس از جستجوهای نظام‌مند، ۱۳ تحقیق منطبق بر تمام معیارها پیدا و همه در این بررسی لحاظ شدند (تعداد کل = ۱۰۵۳). نتایج حاکی از آن بود که درمان‌های شناختی‌رفتاری آنلاین و حضوری اثرات کلی یکسانی دارند. با‌این‌حال، تنها تعداد اندکی از این مقالات بر مدل‌های گروه‌درمانی‌ عرضه‌شده بر بستر اینترنت متمرکز بود.

مراجعانی که علاقه‌مند به دریافت خدمات روان‌درمانی گروهی آنلاین هستند از مزایایی مانند دسترسی آسان‌تر به متخصصان، ارتباط با دیگران علی‌رغم محدودیت‌های جغرافیایی، صرفه‌جویی در زمان و هزینۀ تردد و یافتن حمایت علی‌رغم ابتلا به محدودیت‌های حرکتی یا ضعف دستگاه ایمنی برخوردار می‌شوند. با‌این‌حال، گروه‌های آنلاین ممکن است موانعی را برای درمانگران بالینی ایجاد کنند. واینبرگ و رولنیک (۲۰۲۰) چهار مانع اصلی را شناسایی کرده‌اند:

(الف) محیط مجازی و غیرمادی- درمان عاری از حضور جسمانی که در فضای مجازی تجربه می‌شود؛

(ب) حواس‌پرتی‌ها- شامل تمایل اعضای گروه برای پرداختن به سایر محرک‌های موجود بر روی صفحۀ نمایش یا خارج از آن؛

(ج) فضای درمان- رهبران گروه‌های آنلاین نمی‌توانند همۀ جنبه‌های محیط را کنترل کنند؛

و (د) حضور در درمان آنلاین- یعنی حضور کامل و همه‌جانبۀ فرد در لحظه در تمام سطوح جسمانی، هیجانی، شناختی و معنوی.

پژوهش‌ در زمینۀ برگردان گروه چهره‌به‌چهره (حضوری) به آنلاین

تراتچن‌برگ و همکاران (۲۰۲۰ الف) مطالعه‌ای مقدماتی را برای شرح برگردان یک گروهِ درمانی چهره‌به‌چهره مبتنی بر شواهد تجربی به قالب آنلاین ارائه کردند. آنها برنامۀ درمانی اسپلن و همکاران (۲۰۱۸) را با عنوان بازیابی تصویر بدنی پس از سرطان (ReBIC) که مداخلۀ درمانی گروهی برای زنان نجات‌یافته از سرطان سینه بود،توصیف کردند و دربارۀ نحوۀ تبدیل آن به قالب آنلاین (i-ReBIC) بحث کردند. شصت شرکت‌کنندۀ زن به مدت هشت هفته در یک گروه آنلاین ۹۰ دقیقه‌ای مبتنی بر چت نوشتاری شرکت کردند. هر هفته به موضوع جدیدی در زمینۀ تجدید ارتباط با بدن، سازگاری با هویت پسا‌سرطانی و بهبود کارکرد روانی-جنسی پرداخته می‌شد. از بین شرکت‌کنندگان، ۴۷ نفر دوره را به اتمام رساندند و ۴۴ تن همۀ پرسش‌نامه‌های پیش‌آزمون و پس‌آزمون را تکمیل کردند (تراچتن‌برگ و همکاران، ۲۰۲۰ب). ۹۳ درصد شرکت‌کنندگان (تعداد=۴۱) از نتیجه‌ راضی بودند و اعلام کردند انتظاراتشان برآورده شده است. ۸۰ درصد شرکت‌کنندگان (تعداد= ۳۵) عنوان کردند در طول دورۀ مداخلۀ درمانی با هیچ مشکل فنی‌ای مواجه نشدند. پریشانی ناشی از تصویر بدنی، آنگونه که توسط سنجه‌های نتیجۀ قبل و بعد نشان داده شد، به‌شکل معناداری بهبود یافت. شناخت روش‌های برگردان گروه‌های چهره‌به‌چهره به قالب آنلاین می‌تواند سودمند باشد، اما به‌ندرت در متون و منابع موجود به آن پرداخته می‌شود. در خصوص i-ReBIC، اقدامات صورت‌گرفته برای تبدیل گروه حضوری به آنلاین، بر اتخاذ سه مؤلفۀ درمانی اصلی (تمرین‌های تصویرسازی هدایت‌شده، آموزش روان‌شناختی و فرآیندهای گروهی درمانی) موجود در مداخلۀ درمانی حضوری اولیه متمرکز بوده است (تراچتن‌برگ و همکاران، ۲۰۲۰الف). مشخص شد که فرآیندهای گروه‌درمانی بخش بسیار ارزشمندی از فرآیند برگردان قالب حضوری به آنلاین است. ازآنجایی‌که شرکت‌کنندگان به خاطر برگزاری درمان در محیط مجازی و غیرفیزیکی قادر به دیدن ظاهر/بدن هم نبودند، فرآیندهای گروه i-ReBIC مستقیماً بر اساس گروه چهره‌به‌چهرۀ اصلی بازآفرینی نشد. در عوض، تیم درمان از توصیه‌های یالوم و لش (۲۰۰۵) در این زمینه پیروی کرد که معتقد بودند تبدیل گروه‌های حضوری به آنلاین صرفاً به معنای بازآفرینی گروه‌ حضوری در قالبی متفاوت نیست؛ بلکه لازمۀ تشکیل گروه‌های آنلاین این است که درمانگران بالینی به موانع بستر آنلاین توجه کنند. برای مثال، برای به‌ حداکثر رساندن انسجام گروه در گروه‌های مبتنی بر نوشتار i-ReBIC، رهبران گروه مجسم‌سازی‌های کوتاهی را در صفحۀ گفتگو تایپ می‌کردند تا اعضای گروه را در فضایی مشترک دور هم جمع کنند تا محیط مجازی و غیر فیزیکی را به حداقل برسانند. یکی از رهبران گروه نوشت: «تصور می‌کنم دور میز چای بزرگ و قدیمی‌مان جمع شده‌ایم و هر کس کتش را درمی‌آورد و نوشیدنی‌ گرمی می‌نوشد! همگی خوش آمدید!» رهبران همچنین بر ایجاد تعاملات غیرخطی بین اعضای گروه متمرکز می‌شوند (مثلاً حمایت از تعاملات طبیعی بین شرکت‌کنندگان به‌جای ردوبدل شدن نوبتی پیام متنی بین یکی از شرکت‌کنندگان و رهبر گروه). این تعاملات غیرخطی منجر به بحث‌های اصیل‌تر و منسجم‌تری شدند که حضورِ درمانی اعضا در فضای آنلاین را تقویت می‌کرد.

ملاحظاتی عملی برای درمانگران بالینی

 مدیریت بستر درمانی از جمله ملاحظات مهم است. در بستر آنلاین، هم شرکت‌کنندگان و هم درمانگران در ایجاد فضایی مناسب و مطابق با چارچوب درمانی نقش دارند. به‌علاوه، اعضای گروه ممکن است در محیط خانه دچار حواس‌پرتی شوند. محیط درمان باید مکانی ساکت باشد که افراد بتوانند در آن بدون حواس‌پرتی‌های محدودکننده آزادانه صحبت یا تایپ کنند. با‌این‌حال، نمی‌توان همۀ محیط‌ها را به‌طور دلخواه کنترل کرد؛ در نتیجه، اطلاعات مربوط به محیط نیز می‌توانند اطلاعات بالینی مفیدی باشند که رابطۀ درمانی را تقویت می‌کنند.

پیش‌غربالگری و آماده‌سازی شرکت‌کنندگان مسئلۀ دیگری است که باید مورد توجه قرار گیرد. در پیش‌غربالگری باید سطح پریشانی شرکت‌کننده‌ها و تناسب شرایط آنها با گروه آنلاین ارزیابی شود. در آماده‌سازی باید به تصورات غلط شرکت‌کنندگان مانند این تصور که درمان آنلاین سودمندی کمتری نسبت به سایر قالب‌های درمان دارد، پرداخته شود. همچنین، باید هنجارهای گروهی موردانتظار از شرکت‌کنندگان برای آنها توصیف شود و قرارداد شرکت در درمان گروهی نیز به تأیید آنها برسد. فرآیند آماده‌سازی می‌تواند با توضیح و شفاف‌سازی ساختار و قالب درمان، کنترل بیشتر بستر آنلاین را تسهیل کند که به افزایش ایمنی و پایداری محیط آنلاین منجر خواهد شد.

می‌توان به مسائل مربوط به حریم خصوصی و رازداری نیز رسیدگی کرد. درمانگران بالینی باید بر اهمیت این موضوع تأکید کنند که اعضای گروه هیچ‌یک از جلسات درمان را در شرایطی آغاز نکنند که ممکن است ناقض اصل حفظ اسرار دیگران باشد. در گروه‌های مبتنی بر نوشتار باید به شرکت‌کنندگان گفته شود که اطلاعات به ‌اشتراک ‌‌گذاشته‌‌شده محرمانه و امن باقی خواهد ماند. محدودیت‌های رازداری و نیز اقداماتی که رهبران گروه باید در صورت نقض رازداری انجام دهند، باید به‌طور کامل مشخص شوند.

همچنین باید به شرکت‌کنندگان گفته شود که متن‌های نوشته‌شده، پست‌های انجمن‌ها، ایمیل‌ها، تصاویر و ویدیو‌های ضبط‌شده و عکس‌ها ممکن است حاوی اطلاعات حساسی از دیگر اعضای گروه باشند. باید از تدابیر حفاظتی‌ای در حوزۀ‌ فناوری استفاده شود که در‌حال‌حاضر برای جمع‌آوری کل اطلاعات فردی پزشکی افراد توسط متخصصان درمانی وجود دارند.

در نهایت، همکاری و/یا مشورت با متخصصان مسئلۀ مهم دیگری است که باید مورد توجه قرار گیرد. درمانگران متخصص در زمینۀ درمان آنلاین می‌توانند بهترین روش‌های مدیریت چالش‌های مختص درمان آنلاین را به رهبران گروه آموزش دهند.

پژوهش‌های آتی

برای ارزیابی اثربخشی گروه‌درمانی‌های آنلاین به پژوهش‌هایی فراتر از مطالعات مقدماتی نیاز است. پژوهش‌های آتی باید از طریق کارآزمایی‌های تصادفی کنترل‌شده گروه‌های چهره‌به‌چهره را با طیف وسیعی از قالب‌های گروه آنلاین شامل گروه‌های مبتنی بر نوشتار، مبتنی‌ بر ویدیو و مبتنی بر صوت مقایسه کنند تا میزان کارآمدی هر مداخله مشخص شود. داده‌های مستند اندکی وجود دارند که نشان می‌دهند شرکت در گروه‌‌درمانی حضوری در مقایسه با گروه‌درمانی آنلاین سودمندی بیشتری برای شرکت‌کنندگان دارد. پژوهش‌ها باید به ویژگی‌های جمعیت‌شناختی، علایق و حیطه‌های پریشانی بالقوه‌ای بپردازند که می‌توانند باعث تمایز این دو گروه‌ شوند. در آخر، ممکن است درمان آنلاین مناسب تمام اعضای گروه و همۀ مسائل درمانی نباشد. برای مشخص کردن شرکت‌کنندگان و مسائلی که احتمالاً از مداخلات گروهی آنلاین سود نخواهند برد به پژوهش‌های بیشتری نیاز است.

منبع

Andersson, G., Cuijpers, P., Carlbring, P., Riper, H., & Hedman, E. (2014). Guided internet-based vs. face-to-face cognitive behavior therapy for psychiatric and somatic disorders: A systematic review and meta-analysis. World Psychiatry, 13(3), 288-295.

Esplen, M.J., Wong, J., Warner, E., & Toner, B. (2018). Restoring body image after cancer (ReBIC): Results of a randomized controlled trial. Journal of Clinical Oncology, 36(8), 749-756.

PwC Health Research Institute. (2015). Top health industry issues of 2016: Thriving in the New Health Economy. Retrieved from www.pwchk.com/en/people-andorganisation/hc-top-issues-dec2015.pdf.

Trachtenberg, L., Wong, J., Rennie, H., & Esplen, M.J. (2020a). Translating the Restoring Body Image after Cancer (ReBIC) group therapy intervention into an online version: A successful case study and recommendations. International Journal of Group Psychotherapy, 70 (3), 307-328. doi: 10.1080/00207284.2020.1751639.

Trachtenberg, L., Wong, J., Rennie, H., McLeod, D., Leung, Y., Warner, E., & Esplen, M.J. (2020b). Feasibility and acceptability of i-Restoring Body Image after Cancer (i-ReBIC): A pilot trial for female cancer survivors. Psycho-Oncology, 29(4), 639-646. doi:10.1002/pon.5288.

Weinberg, H., & Rolnick, A. (2020). Theory and practice of online therapy. New York, NY: Taylor & Francis.

Whittingham, M., & Martin, J. (2020). How to do group therapy using telehealth. Retrieved from www.apaservices.org/practice/legal/ technology/group-therapy-telehealth-covid-19?_ ga=2.38055459.1460047496.1591999340- 618678727.1567736652

Yalom, I.D., & Leszcz, M. (2005). The theory and practice of group psychotherapy (5th ed.). New York, NY: Basic Books.

وقتی در پاییز ۲۰۱۹ برای گذراندن دورۀ کارشناسی ارشد رشتۀ مشاورۀ بالینی سلامت روان وارد دانشکدۀ تحصیلات تکمیلی شدم، هرگز رویدادهای غیرمنتظره‌ای را پیش‌بینی نمی‌کردم که قرار بود کل دنیا و همچنین خودم را شوکه کند. کل جامعه بی‎اختیار‎ وارد دنیایی غریب شده بود. گرچه از طریق شبکه‌های اجتماعی با هم ارتباط داشتیم، به‌ نظر می‎آمد تنهایی بیش از حدِ نوظهوری ما را دربرگرفته که نمی‌توانیم از شرش خلاص شویم. برای من وقوع این پاندمی باعث شد روال معمول زندگی‌ام به‌طور کامل نابود شود. نمی‌توانستم کار کنم یا سر کلاس‌ بروم. کلاس‌ها آنلاین شدند، کارم تعطیل شد و بلاتکلیفی همه‌جا را فرا گرفت. ناگهان دنیایی مجازی را در برابر خودم می‌دیدم که مملو از ارتباطاتی سطحی بود؛ ارتباطاتی که به‌واسطۀ پلتفرم‌هایی برقرار و حفظ می‌شد که عمدتاً مبتنی بر ارسال مطالب و پست گذاشتن به‌شکلی غیراصیل بودند. با وجود آنکه میل شدیدی برای ارتباطی عمیق‌تر داشتم، کار زیادی از دستم برنمی‌آمد.

چشمانم را بستم و بی‌آنکه متوجه گذر زمان شوم، ماه اوت فرا رسید و دورۀ کارآموزی‌ام آغاز شد. از اینکه در یکی از انتخاب‌های اصلی‌ام برای گذراندن دورۀ کارآموزی یعنی مرکز مشاورۀ دانشگاه فلوریدای شمالی قبول شده بودم هیجان‌زده بودم. کار مشاوره‌ام را به‌صورت آنلاین آغاز کردم و هر دو درمان فردی و گروه‌درمانی را در قالب درمان از راه دور انجام می‌دادم. با گذشت روزها، متوجه مضمونی مشابه هم در مراجعان فردی و هم گروهی‌ام شدم: تنهایی. متوجه شدم که گرچه همگی احساس تنهایی، جدا بودن و ابهام می‌کردیم، به‌واسطۀ این تنهاییِ مشترک با یکدیگر پیوند داشتیم. انگار در وجود افرادی که ملاقات می‌کردم حس بسیار نیرومند و درک عمیقی از این تنهایی وجود داشت. جهان‌شمول بودن این رنج مسئله‌ای است که چند وقتی است به آن می‌اندیشم. علی‌رغم تفاوت در فرهنگ، جنسیت و پیش‌زمینه و درحالی‌که در کل این مدت از طریق یک‌ صفحه‌نمایش از یکدیگر جدا شده‌ایم، با اتکا به همدلی می‌توانیم اندوه و دردی را احساس کنیم که سایر انسان‌ها هم احساس می‏کنند.

انسان‌ها میل به برقراری رابطه دارند. می‌خواهیم درک شویم و صدایمان شنیده شود. ارسطو می‌گفت «انسان ذاتاً حیوانی اجتماعی است»، اما به قول الکس موریس (۲۰۲۰) و بسیاری دیگر، اجتماعی بودن همان چیزی است که ما را انسان کرده است. با مشاهدۀ مراجعانم در گروه‌درمانی متوجه شدم که برای برخی از آنها آمدن به گروه تنها روش برقراری ارتباطی معنادار با دیگران است. دریافتم که برخی از دانشجویان خانه‌هایشان را ترک کرده‌اند و اکنون با واقعیتِ انزوا روبه‌رو هستند و هیچ راهی هم برای ملاقات با افراد جدید و گریز از این تنهایی پیش رویشان نیست. نمی‌توان از اهمیت بالای گروه‌درمانی و کلاً روان‌درمانی در طول این پاندمی غافل شد.

محیط گروه را می‌توان نوعی جامعۀ کوچک در نظر گرفت (بارویک، ۲۰۱۸). در گروه کوچک، درحالی‌که برای بقا و رشد تلاش می‌کنیم، شباهت‌هایمان را با دیگران هم مایۀ تسلی و هم محدودکننده و تفاوت‌هایمان را هم‌زمان ترسناک و پرمایه می‌بینیم و هر یک از اعضای گروه، در عین میل به تسکین احساس یأس ناشی از خلاء وجودی‌ای که همگی ناخواسته خود را در آن یافته‌ایم، با این مسائل دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند. در حین ایفای نقش ‌تسهیلگر گروه به همراه همکارِ درمانگرم متوجه شدیم که گرچه اعضای گروهمان ظاهراً میل دارند احساسات منفی‌شان را تسکین دهند و شرکت در گروه‌درمانی ابزاری برای این منظور است، گروه به‌ظاهر روی بحث در خصوص موضوعاتی که می‌توان آنها را «سطحی» نامید متوقف شده است و از این موضوعات فراتر نمی‌رود؛ موضوعاتی مانند وضعیت کلاس‌های درسی، حال و روز حیوان خانگی اعضا و سرگرمی‌های‌ آنها. گرچه همۀ این موضوعات برای ایجاد رابطۀ مؤثر میان اعضا ارزشمند هستند، جلسات به‌مدت چندین هفته همین‎طور سطحی ادامه داشت و مباحث تنها برای مدت کوتاهی عمیق‌تر می‌شدند. رابر ویسِ جامعه‌شناس (۱۹۷۳) متوجه شد تراکم پایین جمعیت و نبود گردهمایی‌های اجتماعی روزانۀ طبیعی باعث دشوارتر شدن به‌اشتراک‌گذاری تجارب و محافظت در برابر مشکلات می‎شود. پس‌روی به عالم امن انزواگرایی به‎جای به‌ زبان آوردن تجاربمان از مشکلاتی که در طول این دورۀ عجیب با آنها مواجه شده‌ایم می‌تواند نشانۀ ناخوشی و پریشانی روان‌شناختی باشد (بارویک، ۲۰۱۸). در نهایت، اعضا بحث‎های عمیق‌تری را دربارۀ مشکلاتی که با آنها مواجه بودند، آغاز کردند؛ بحث دربارۀ درد تنهایی و تاریخچۀ خودشان. می‌توان کل موضوع را چنین خلاصه کرد که گرچه اعضای گروه در ابتدا از بحث عمیق‌تر واهمه داشتند و این ترس احتمالاً‌ ریشه در پریشانی روان‌شناختی داشت، فرصت برقراری ارتباط با سایر دانشجویان در جلسات هفتگی ابزاری سودمند برای کاهش احساس کناره‌گیری اجتماعی، تنهایی و سوگ بود.

اکنون که به کلاس آموزش گروه‌درمانی‌ام فکر می‌کنم، می‌بینم که دو مورد از اهداف گروه اهمیت و معنای تازه‌ای یافته‌ بود؛ اهداف شناسایی اشتراکات بین اعضا و ایجاد نوعی حس پیوند و یادگیری نحوۀ ایجاد روابط معنادار و صمیمی در اولویت مداخلات مربوط به اعضای گروه قرار گرفته بود. گرچه تجربۀ هر کس از زندگی از جهات مختلف با دیگران فرق داشت، اعضای گروه در نهایت توانستند در خصوص از دست دادن تجربۀ حضور در دانشگاه و روال معمول (آموزش حضوری) سوگواری کنند. این افراد دریافتند که مشکلات پیش‌ رویشان تنها منحصر به خودشان نیست و در سوگواری برای آنچه از دست داده‌اند تنها نیستند.

آنچه اهمیت دارد لزوماً تعداد تعاملات اجتماعی نیست، بلکه توانایی این تعاملات در ارضای نیاز شخصیِ هر فرد به ارتباط است که اهمیت دارد (کاسیوپو و پاتریک، ۲۰۰۸). ارتباط معنادار گرچه موضوعی شخصی است و برای هر فرد بسته به نیازش فرق می‌کند، ظاهراً به تسکین نشانه‌های تنهایی کمک می‌کند. گروه‌درمانی ابزاری است که امکان شکوفایی و برقراری روابط معنادار را در فضایی امن فراهم می‌کند. اهمیت به سلامت‌ روانمان از طریق برقراری ارتباط عمیق‌تر با دیگران در جلسات گروهی امکان ابراز آسیب‌پذیری و پرورش اصالت را برایمان فراهم می‌کند. اکنون بیش‌ از هر زمانی می‌توانیم ببینیم که اجتماعی بودن در بطن هویت ما قرار دارد.

منابع

Barwick, N. (2018). Making Connections in Groups. Therapy Today, 29(1), 20–23.

Cacioppo, J., & Patrick, W. (2008). Loneliness human nature and the need for social connection. W.W. Norton & Company.

Morris, A. (2020). The Price of Isolation. Rolling Stone, 1341, 60–96.

سر ناهار لیسا دربارۀ مشکلات محل کارش با شوهرش صحبت کرد. او بسیار تحت‌فشار بود و نیاز داشت خودش را تخلیه کند. کایل شروع کرد به راه‌حل دادن و پیشنهاد روش‌هایی برای حل مشکلات. لیسا دست از حرف زدن کشید. بعد به کایل گفت دنبال این نبوده که شوهرش مشکل را حل کند و فقط دلش می‌خواسته کسی به حرف‌هایش گوش کند و امیدوار بوده کایل این آدم باشد.

زیاد پیش می‌آید که مردها با این مسئله به مشکل برمی‌خوردند که می‌خواهند مسائل را حل و بهتر کنند. بسیاری از مردان احساس می‌کنند باید جوابی در آستین داشته باشند؛ حتی وقتی مستقیم از آنها درخواست کمک نشده است. گروه‌های تحلیلی آقایان به بهبود درک مردان از خود کمک می‌کند و بررسی می‌کند چطور گاهی قدرت مردان علیه خودشان عمل می‌کند.

به گفتۀ دکتر دیوید کارول، روانشناس و گروه‌درمانگر آقایان: «ما به آقایان کمک می‌کنیم ابزار متفاوتی در خود پیدا کنند و دست به انتخاب‌های متفاوتی بزنند. به این ترتیب قابلیت آنها برای برقراری ارتباط معنادار با دیگران نیز بهبود پیدا می‌کند.»

بیشتر مردها دوست دارند روابط نزدیک‌تری با چهره‌های مهم زندگی خود ـ همسر، فرزندان، والدین، همسایه، دوستان و همکاران ـ داشته باشند. اما در روزمرگی زندگی، اغلب احساس جدایی از دیگران بر آنها غالب می‌شود. این اشکالات ارتباطی رضایت مردان از زندگی را پایین آورده و به احساسات مختلفی از جمله نگرانی، دلسردی، اضطراب، غم، آزردگی و خشم یا پوچی و غیره می‌انجامد.

مشکلات خود را به اشکال مختلفی نشان می‌دهند و ممکن است با مسائلی همچون از دست دادن شغل، بازنشستگی، جابه‌جایی به منزلی جدید یا دوری از فرزندان، طلاق یا جدایی عاطفی از همسر یا فشار ناشی از جدال‌های مداوم همراه شود.

اگر فکر می‌کنید حضور در گروه آقایان به خودتان یا کسی که می‌شناسید کمک می‌کند، به شماره‌های زیر پیام دهید:

09378845507

09389673072