اولین گروه من
مقاله
درحالیکه تابستان در اوج خود قرار دارد، آن دسته از ما که قصد ورود به دانشگاه و نظام آموزش عالی را دارند کمکم خود را برای سال تحصیلی جدید آماده میکنند. در عرض تنها چند هفتۀ کوتاه، هزاران دانشجو از سراسر کشور برای نخستین بار قدم در محوطۀ مقدس پردیس دانشگاهیشان خواهند گذاشت و ورود غیررسمیشان به دورۀ بزرگسالی آغاز خواهد شد.
تندرستی یا سلامت جسم و ذهن برای موفقیت در مسیر تحصیلات دانشگاهی ضروری است. به منظور بهرهبرداری حداکثری از آموزش دانشگاهی – و گاهی حتی رسیدن به کلاسها – دانشجویان ممکن است به کمک نیاز داشته باشند. مشکلات مربوط به سلامت روان از سالها پیش در میان دانشجویان در حال افزایش بوده است. بر اساس گزارش سال ۲۰۱۸ انجمن مدیران مرکز مشاورۀ دانشگاه و کالج، دغدغۀ اصلی دانشجویان اضطراب است و پس از آن افسردگی و نگرانیهای مرتبط با روابط عاطفی قرار دارند. خبر خوب اینکه دانشجویان بیشازپیش برای حل مشکلات روانشناختیشان به دنبال کمک هستند؛ و خبر چالشبرانگیز اینکه عوامل استرسزای مرتبط با سالهای دانشگاه ظاهراً کماکان وجود دارند و کم نشدهاند.
گرچه توجه به تحول سرنوشتسازی که افراد در طول حضور در دانشگاه تجربه میکنند مهم است، این دوره زمان مفید و تأثیرگذاری برای تأمل نیز هست. زندگی دانشجویان مملو از گروههای فراوان است؛ کلاسهای درس، جامعۀ ساکن در خوابگاه یا گروهی از همتایان که علایق یا رشتۀ مشترکی دارند. اینها تنها چند مورد ازگروههای فراوانی هستند که به عنوان بخشی از تجربۀ زندگیمان در مسیر تحصیلات دانشگاهی با آنها مواجه خواهیم شد. بااینحال، مهم است که در حین این دورۀ گذار، به این بیندیشم که کل این تجربه از کجا شروع شده است. یکی از مهمترین حامیان ما هم در زمان حال و هم در آینده، کماکان تأثیر و مراقبتی است که از والدینمان دریافت میکنیم. گرچه بخشی از وظایف تحولی دوران دانشگاه یادگیری نحوۀ جدا کردن خودمان از خانه به شکلی مناسب و آموختن نحوۀ تبدیل شدن به بزرگسالانی خودبسنده است، نمیتوانیم این وظیفه را در خلاء انجام دهیم. ما در بافتار دنیایی که در آن زندگی میکنیم، به فردی که اکنون هستیم تبدیل شدهایم. والدین اغلب احساس میکنند وقتی فرزندشان خانه را به مقصد دانشگاه ترک میکند دیگر به اندازۀ قبل با خانه پیوند ندارد و از دایرۀ تأثیرگذاری والدین خارج شده است. کاملاً با این موضوع مخالفم.
تعاملات اولیۀ ما با خانواده در دوران نوزادی مناسبات و انتظاراتی را تعیین میکند که در تمامی تجارب گروهی آینده همراهمان خواهد بود. اگر نظریۀ معرفتشناختی لوح سفید را قبول داشته باشیم، میتوانیم هرآنچه را تاکنون دربارۀ گروهها و تعاملات اجتماعی آموختهایم در نخستین گروهی که در آن بودهایم (خانواده) ردیابی کنیم. درسهایی که از این نخستین تجربۀ اجتماعیمان آموختهایم، به جای اینکه اهمیتشان کم شود، دائماً در حال بازتنظیمی و اصلاح هستند. این آموختهها هرگز از بین نمیروند، بلکه بهبود و اصلاحشان ادامه مییابد. بهجای اینکه بگویم وقتی فرد وارد دانشگاه میشود خانواده دیگر اهمیت قبل را ندارد، معتقدم دانشگاه نقطۀ اوج همۀ تجارب خانوادگی قبلیمان است.
از منظر ما والدین، درست همانطور که فرزندانمان در طول سالهای دانشگاهشان رشد میکنند، رابطۀ ما با آنها نیز دائماً در حال تکامل است. این رابطه شبیه ده سال یا حتی ده ماه پیش نخواهد بود، ولی اهمیت و تأثیر آن بههیچ عنوان کم نخواهد شد. دوستان فرزندتان عوض خواهند شد. آنها به جاهای جدیدی نقل مکان خواهند کرد و احتمالاً قبل از یافتن بهترین فرد مناسب، با افراد مختلفی وارد رابطه خواهند شد و رابطه را به هم خواهند زد. در همۀ این موقعیتها و با وجود همۀ این تغییرات اجتنابناپذیر، تنها چیزی که بدون تغییر باقی خواهد ماند عشق به خانوادۀ منتخبشان است.
در حین دورههای متلاطم پیشرو، به یاد داشته باشید که حمایت و درک شما از فرزندتان احتمالاً یکی از مهمترین و پایدارترین تأثیراتی است که در زندگی تجربه خواهند کرد. این تأثیر به معنای حقیقی از زمان تولد آغاز میشود. با شروع ترم تحصیلی دانشجویان و گذاشتن نخستین قدمها به دورۀ بزرگسالی از سوی آنها، لطفاً یادتان باشد که با فرزندتان تماس بگیرید و مرتباً جویای حالش شوید. به آنها یادآوری کنید که به فکرشان هستید و دوستشان دارید. بگذارید بفهمند که خواهان موفقیتشان هستید و حتی اگر یکی دو بار دچار لغزش شدند، کنارشان باشید، با گرفتن دستشان آنها را از زمین بلند کنید و با ملایمت به سمت جلو راهنماییشان کنید. شما همیشه والدینشان خواهید بود. گرچه هیچوقت برای اینکه به فرزندتان بگویید دوستش دارید زمان بدی نیست، ابراز این عشق در این دوران گذار زندگیشان بسیار ارزشمندتر خواهد بود.
Leave a Reply
Want to join the discussion?Feel free to contribute!